امام خمینی (ره) والله اسلام تمامش سیاست است؛ ***** مقام معظم رهبری: به گفتار امام و کردار امام اهتمام بورزید ***** امام خمینی(ره): ان شاء الله ما اندوه دلمان را در وقت مناسب با انتقام از امریکا و آل سعود برطرف خواهیم ساخت و داغ و حسرت حلاوت این جنایت بزرگ را بر دلشان خواهیم نهاد 1367/4/29 ***** امام خمینی(رحمة الله علیه) : حکومت آل سعود، این وهابیهای پست بیخبر از خدا بسان خنجرند که همیشه از پشت در قلب مسلمانان فرو رفته‌اند 1366/5/12***** امام خمینی (ره) شهادت در راه خدا مسئله ای نیست که بشود با پیروزی در صحنه های نبرد مقایسه شود، مقام شهادت خود اوج بندگی و سیر و سلوک در عالم معنویت است ***** امام خمینی (ره): ما تابع امر خداییم، به همین دلیل طالب شهادتیم و تنها به همین دلیل است که زیر بار ذلت و بندگی غیر خدا نمی رویم ***** امام خمینی(ره) ”من برای آنکه شما جوانان شایسته ای هستید، علاقه دارم که جوانی خود را در راه خداوند و اسلام عزیز و جمهوری اسلامی صرف کنید تا سعادت هر دو جهان را دریابید.„ ***** حُسنُ الخلاقِ یُدِّرُ الرزاقَ وَ یونِسَ الرِّفاقَ؛ خوش اخلاقى روزى ها را زیاد مى کند و میان دوستان انس و الفت پدید مى آورد. «نهج الفصاحه، ح 781»***** امام خمینی(س) علم همراه تهذیبِ نفس است که انسان را به مقام انسانیت می رساند .هم در علم کوشا باشید و هم در عمل و هم در تهذیب اخلاق ***** بايد مسائل اسلامي حل بشود در اينجا و پياده بشود. بايد مستضعفين را حمايت بكنند، بايد مستضعفين تقويت بشوند حضرت امام خميني قدس سره الشريف صحیفه امام – جلد 6 – صفحه 461 ***** اهمیّت فضای مجازی به انداره ی انقلاب اسلامی است "مقام معظم رهبری" ***** آن کسی قلمش قلم انسانی است که از روی انصاف بنویسد. امام خمینی (ره) ***** همان طوري که در سابق عمل مي‌شد، روضه‌خواني بشود، مرثيه گفته بشود، شعر و نثر در فضايل اهل بيت و در مصائب آنها گفته بشود. حضرت امام خميني قدس سره الشريف صحيفه امام – جلد 15 – ص 332 ***** نگذاريد پيشكسوتان شهادت و خون در پيچ و خم زندگي روزمره خود به فراموشي سپرده شوند. حضرت امام خميني قدس سره الشريف صحيفه امام، ج 21، ص 93 ***** من در ميان شما باشم و يا نباشم، به همه شما وصيت و سفارش مي‌کنم که نگذاريد انقلاب به دست نااهلان و نامحرمان بيفتد. حضرت امام خميني قدس سره الشريف صحيفه امام، ج 21، ص 93 ***** پيامبر اسلام نيازي به مساجد اشرافي و مناره‌هاي تزئيناتي ندارد. پيامبر اسلام دنبال مجد و عظمت پيروان خود بوده است که متأسفانه با سياست‌هاي غلط حاکمان دست‌نشانده به خاک مذلت نشسته‌اند. حضرت امام خميني قدس سره الشريف صحيفه امام، ج 21، ص 80 ***** پيغمبر اسلام تمام عمرش در امور سياسي بود، تمام عمرش را صرف كرد در سياست اسلامي، و حكومت اسلامي تشكيل داد. حضرت امام خميني قدس سره الشريف صحيفه امام، ج 15، ص 11 ***** امام به همه فهماند که انسان کامل شدن، علی وار زیستن و تا نزدیکی مرزهای عصمت پیش رفتن افسانه نیست. مقام معظم رهبری ***** راه ما راه امام خمینی است و در این راه با همه قدرت و قاطعیت خود حرکت خواهیم کرد. مقام معظم رهبری


 

 

 

تاريخ انتشار: 29 بهمن 1394 ساعت 14:02:17
به مناسبت درگذشت روزنامه نگار و نویسنده شهیر مصری؛
امام خمینی(ره) در گفت و گو با حسنین هیکل: ما با منطق اسلام پیش می رویم، از شکست ترس نداریم/ اختناق همگانی به دنبالش انفجار همگانی است

محمد حسینین هیکل روزنامه نگار و نویسنده شهیر مصری امروز در سن 93 سالگی گذشت. 

وی در روز  ۲۳ سپتامبر ۱۹۲۳ میلادی ( ۳۱ شهریور ۱۳۰۲ شمسی) در روستای باسوس واقع در استان قلیوبیه مصر متولد شد.

هیکل ۱۷ سال سردبیری روزنامه الاهرام مصر را بر عهده داشت  و مشاور روسای جمهور ادوار مختلف مصر از جمله جمال عبدالناصر بود.

وی که با چندین تن از سیاستمداران برجسته قرن بیستم ملاقات و مصاحبه داشته است، در طول عمر خود دو بار با امام خمینی دیدار کرد که بار اول در روز جمعه ۲ دی ۱۳۵۷ برابر با ۲۲ محرّم ۱۳۹۹ انجام شد.

امام در این ملاقات مصاحبه ای را با هیکل انجام دادند که طی آن به بیان ویژگیها و علل اساسی شکل گیری انقلاب اسلامی  و ضرورت تلاش اندیشمندان در تبیین انقلاب اسلامی پرداختند.

خواندن این مصاحبه خالی از لطف نیست:

سؤال: [حرکت اسلامی را در مقایسه با زمان پیامبر چگونه می‌بینید؟]
جواب: حرکت کنونی ایران نمونه‌ای است از حرکت صدر اسلام؛ که در یک مدت کوتاهی، تأثیری بسیار عمیق و طولانی بر جای خواهد گذاشت.
- [با وجود روحیه یأس و ناامیدی که در مردم ملاحظه می‌شد، گسترش این حرکت جدید از چه چیزی ناشی می‌شود؟]
- این یأس در عموم کشورهای اسلامی بود؛ برای اینکه تبلیغات غربی و تبلیغات اجنبی به قدری شدید شده بود که تمامی اهالی ممالک اسلامی را تحت سیطره آنها برده بود؛ و از این جهت احتمال نجات در مردم اصلاً وجود نداشت. حالا با این حرکت و نهضتی که پیدا شد، احتمال آن است که سایر ممالک هم متصل و ملحق بشوند؛ نه تنها احتمال، بلکه نزدیک به اطمینان است، که مسلمین از این سیطره نجات یابند؛ و از خداوند، نجات و تحقق آمال مسلمین را آرزو دارم.
- [آیا پیش بینی می‌کنید که حرکت اسلامی ایران استمرار پیدا کند و به سایر کشورها نیز سرایت نماید؟]
- استمرار این جنبش از ناحیه مسلمانان ایران - قطعاً - خواهد بود؛ اما ایران محتاج به کسانی است که از خارج کمک کنند؛ کمک تبلیغاتی کنند، نویسندگان بزرگ، ادای دِین کنند. در چنین مشکلاتی به واسطه قلمهای توانای خود، مسائل را مطرح، به مردم خود و به سایر مردم جهان برسانند، و این از موجبات تقویت روحی مردم ایران خواهد بود، تا آنها هم در استمرار خود ثابت قدم بشوند

- [من در سالهای ۱۹۵۰ و ۱۹۵۱ (در اوج مبارزات مردم، علیه انگلیسی‌ها) در ایران بودم و اولین کتاب خود را درباره ایران نوشتم. (۱) نظر شما در مورد تفاوت مبارزات، در آن سالها و مبارزات کنونی چیست؟ و چرا امپریالیسم جنبش را در آن سالها شکست داد؟]
- نظر من این است که جنبش فعلی خیلی عمیق تر است، تا جنبش زمان مرحوم دکتر مصدق. جنبش در آن وقت صرفاً سیاسی بود؛ و الآن در جنبش جنبه دینی غلبه دارد. در مملکت ایران، مردم همه مسلمان هستند. اقشار زیادی از سیاست بی خبرند؛ اما به دین علاقه دارند. تمام دهات - که خوب است بروید و ببینید - همین شعارهای شهر را می‌دهند و درخواستهای آنان را دارند. تمام مردم از کوچک - طفل دبستانی - تا پیرمردِ در حال نَزْع، (۲)یکصدا همین مطلب را می‌گویند. این درخواست ها و شعارها به طوری ملی شده است، که کسی نمی‌تواند مناقشه کند. این جنبش دارای یک معنای اسلامی- سیاسی است؛ و جنبش گذشته فقط سیاسی بود. جنبش کنونی عمقش بیشتر، و امید به پیروزی‌اش بیشتر است؛ امید که این نهضت را نتوانند خاموش سازند.
- [ما هم امیدواریم که این جنبش پیروز شود. من واقعاً از اینکه شما به من فرصت چنین بحثی را داده اید مفتخرم؛ اما همه ما از خود می‌پرسیم که آیا این جنبش به اهداف خود می‌رسد؟ بسیاری از ما نگرانیم که این جنبش ممکن است به اهداف خود نرسد؛ دشمنان ما نسبت به گذشته خیلی ورزیده تر هستند. مسئله تنها شاه نیست؛ ایران یک کشور بزرگ صادرکننده نفت است؛ ایران پلیس منطقه و محافظ منافع امپریالیست هاست؛ عضو یک پیمان نظامی است. در آن موقع که من در ایران بودم عوامل رهبری سیاسی در جنبش بودند، و عوامل رهبری مذهبی هم بودند. الآن سرتاسر رهبری جنبش، اسلامی است. در آن زمان رهبری سیاسی و مذهبی از هم جدا بودند (که مقصود کاشانی و مصدق است)؛ اما حالا این رهبری (سیاسی - دینی) واحد است و یک رهبری وجود دارد. اما دشمنان نیز الآن متحدند؛ تمامی منطقه را زیر نفوذ خود دارند. حالا که این جنبش در ایران رخ داده است دنیای غرب غافلگیر شده است.
چند سال قبل من شاه را در ایران ملاقات کردم. همه تصور می‌کردند که اوضاع تثبیت شده است.

سؤال این است که چرا این وضع اتفاق افتاد؟ چگونه اتفاق افتاد؟ و این توسعه عظیم جنبش از کجا ناشی می‌شود؟]
- این قدرت، ناشی از اسلام است. در زمان کاشانی - مصدق، اصلْ سیاست بود. جنبه‌های سیاسی جنبش قوی بود. در زمان کاشانی، هم به وی نوشتم و هم گفتم، که باید جنبه‌های دینی را توجه کنید. نتوانستند و یا نخواستند. ایشان به جای تقویت جنبه‌های دینی و به جای آنکه جهات دینی را به جهات سیاسی غلبه بدهند، خودشان سیاسی شدند؛ رئیس مجلس شدند، که اشتباه بود. من گفتم که باید برای دین کار کنند نه آنکه سیاسی بشوند.
اما حالا جنبش در همه جهات، دینی است، اسلامی است؛ سیاست هم داخل آن است. اسلام، دین سیاسی است؛ سیاست در بطن این جنبش است. خوب است حالا هم سری به ایران بزنید و ببینید- از نزدیک- که امروز چیست و آن روز چه بود. مشکلات زیاد است؛ ابرقدرتها هستند، و همه نگرانیها را از جنبش ما دارند؛ اما کاری نمی‌توانند بکنند، مگر بخواهند به زور، نیرو پیاده کنند. ما ضعیف هستیم و از نظر نظامی نمی‌توانیم با آنها مقابله کنیم؛ وگرنه آنها با دست دولت ها، با کودتای نظامی، با دولت نظامی و غیره - حتی با کودتای نظامی و از بین بردن خود شاه هم - نمی‌توانند موفق بشوند. عمق جنبش به حدی است، که این مسائل حل شده است؛ دولت نظامی و حکومت نظامی حل شده است؛ مردم اعتنایی ندارند. امروز مردم برای اسلام فریاد می‌زنند، آن روز برای نفت بود؛ فرق است وقتی که مردم برای منفعت، جنبش می‌کنند یا برای خدا. جنبش در آن روز مادی بود، و جنبش امروز معنوی است؛ لذا کاملاً شبیه صدر اسلام است، و ما به موفقیت آن امیدوار هستیم.
نه اینکه نگرانی نداریم. البته در چنین مبارزه‌ای نگرانی هایی هست؛ همه مراکز سیاسی دنیا به ایران توجه دارند؛ می‌خواهند جنبش ایران را خرد کنند. نه اینکه ندانیم و نگران نباشیم؛ اما ما احراز تکلیف شرعی کرده ایم؛ احراز امر الهی داریم؛ این همان منطق صدر اسلام است؛ همان منطق است که اگر کشته شویم به بهشت می‌رویم، اگر بکشیم به بهشت می‌رویم؛ اگر شکست بخوریم به بهشت می‌رویم، اگر شکست بدهیم به بهشت‌ می‌رویم؛ لذا از شکست نمی‌ترسیم؛ لذا ما ترسی نداریم. قضیه ما سیاسیِ صرف نیست؛ ما با منطق اسلام پیش می‌رویم، ازشکست ترس نداریم. رسول اکرم - صلی الله علیه وآله - هم در بعضی غزوات شکست خورد. ما با شمشیر خدا به جنگ می‌رویم؛ ترس نداریم. نهضت ادامه خواهد یافت.
- [چگونه این وضع اتفاق افتاد؟ ناظرینی که به ایران نگاه می‌کنند و اوضاع ایران را بررسی می‌کرده‌اند، نمی‌توانند این حرکت عظیم را باور کنند. این اولین نمونه در تاریخ است؛ خصوصاً تنها نمونه‌ای است که از راه دور جنبش، رهبری و کنترل می‌شود. عظمت این جنبش از کجا ناشی می‌شود؟]
- جزیره ثبات و آرامش ایران همراه با اختناق بود. هر اختناقی انفجاری را به وجود می‌آورد. اختناق همگانی به دنبالش انفجار همگانی است. مردم از هر جهت در فشار بودند؛ همه انتظار خروج از این فشار را داشتند؛ و همه امیدشان رفتن شاه شده بود. اگر متوجه و مطلع باشید و به یاد بیاورید، در زمان رضاخان بعد از آن همه فشارها، وقتی نیروهای متفقین از سه طرف به ایران حمله کردند و ایران را اشغال کردند، تمام زندگی مردم، همه چیز مردم در خطر افتاد؛ اما چون رضا شاه رفت، همه خوشحال بودند؛ چرا که فشار و اختناق باعث یک رنج بزرگی شده بود که برای رهایی از آن رنج بزرگ رنج های دیگر را تحمل می‌کردند. این حالت اختناق و رنج عمومی در زمان این شاه بیشتر شد. جهات متعدده‌ای پیش آمد که مردم به شدت در رنج بودند. سازمانیها [ساواکیها] و سایر مراکز و عمال دولتی، چنان با مردم رفتار کردند که برای همه یک عقده شد، و این عقده عمومی شد؛ به طوری که همه منتظر یک نیشتر بودند که این عقده بشکافد و همه بیرون بریزند. این عقده را روحانیت بیرون ریخت. من زبان مردم را می‌فهمم و نهادهای جامعه را می‌شناسم. با زبان مردم صحبت می‌کنم و از نهان آنها سخن می‌گویم. تمام نقاط ضعف پنجاه ساله را - که حاضر در قضایا بوده‌ام - انگشت می‌گذارم؛ مطلع بودم، ناظر بودم. همه مردم در حال انفجار بودند، همه منتظر بودند. این حالت استبدادی، انفجار را به فعلیت رساند؛ قیام روحانیت باعث انفجار شد.
- [گفته‌اند که احتمال نمی‌رود امریکایی‌ها در ایران دخالت نظامی‌کنند. اگر ارتش نتواند با مردم مقابله‌ کند و آنها منافع خود را در خطر قطعی ببینند، آیا احتمال دخالت نظامی نمی‌دهید؟]
- اینها از هجوم های سابقی که در ایران شده است تجربه آموخته‌اند؛ می‌دانند که با حمله نظامی ممکن است پیش ببرند، اما بقا و دوام ندارد. در مملکتی که تمامی ملت مخالفند، مهاجم ممکن است پیش ببرد، اما نمی‌تواند باقی بماند. تمامی ملت، آنها را از بین می‌برند. آنها کارشناس دارند اوضاع را بررسی کرده و می‌کنند، و این قضایا را می‌دانند ... این کار را نمی‌کنند؛ اگر بکنند کاملاً شکست خواهند خورد.
- [از اینکه وقت شما را گرفته‌ام پوزش می‌طلبم. هر وقت مایل بودید که بحث پایان یابد بفرمایید.]
- دو مطلب است که باید به شما تذکر بدهم.
نکته اول: در این نهضت - که یک نهضت اسلامی است - یک ملت مظلوم، در برابر این جبارها که می‌خواهند همه ملت را از بین ببرند، قیام کرده است. چه شد که علمای «الازهر» با ملت مخالفت، و با شاه موافقت کردند؟ با علمایی که با زور و جور موافقت کردند - علیه مظلومین - چه می‌شود کرد؟
نکته دوم: از شما که یک نویسنده توانایی هستید، می‌خواهم که اگر می‌توانید بروید ایران را ببینید. این مظالم را بررسی کنید؛ از تمامی طبقات سیاسی، بازاری، رعایا، ارتشی ها - خصوصاً افسران در درجات پایین و جوان - ادارات دولتی، کارمندان دولت، هرکس که می‌خواهید انتخاب کنید و از آنها سؤال کنید وضع چه بود و چه شد و وضع اکنون چطور است؟ بعد که مطلب به دست آمد، کتابی - مثل سفر قبلی خودتان - درباره ایران بنویسید و منتشر کنید. که امر پشتیبانی از ملت ایران و ادای دِین شما می‌باشد.
- [من شاه را در سال ۱۹۷۵ ملاقات کردم؛ بحث زیاد و شدید و تندی با او داشتم. وقتی به او گفتم که سؤال زیادی از شما دارم، او نیز گفت سؤالات زیادی از شما دارم. او می‌دانست که دوست عبدالناصر بودم و راجع به عبدالناصر سؤالات زیادی از من کرد. شاه وقتی از خودش و انقلاب شاه و ملت و آرزوهایش صحبت می‌کرد، به او گفتم چرا هر کجا می‌روید با مخالفت جدی جوانان کشور روبه رو هستید و با مخالفت و نفی رژیم شاه روبه رو می‌شوید؟ جوانان، آینده مملکت هستند؛ آنها چرا با شما مخالفند؟ من احتیاج ندارم بروم ایران تا بدانم وضع چگونه است؛ من اوضاع را می‌دانم. من دوست نزدیک‌ عبدالناصر بودم و با رژیم شاه مخالفت داشتیم. اما درباره علما؛ این اولین جنبش در اسلام است که علناً ضد رژیم، قیام کرده است. آنچه که جنبش را مهم کرده است، همین است که اولین حرکت ضد دولت است.
علمای «الازهر» متأسفانه کاملاً مطیع اوامر دولتند؛ از زمان عثمانی ها چنین بوده است؛ بلکه از ابتدای خلافت چنین بوده است. دولت همه چیز را کنترل می‌کند؛ به همین دلیل است که برخی از کمونیست ها می‌گویند، و به ما حمله می‌کنند، که مذهب، وسیله و ابزار دولت برای اجرای اغراض وی می‌باشد.]

- یکی از خصوصیات مذهب شیعه، همین است که در هیچ عصری از اعصار، تابع دولت نبوده است؛ و در برابر دولت ها ایستاده است. بزرگان خود را به کشتن داده است. چنین مذهبی است که می‌تواند معرف اسلام باشد و اسلام را ارائه دهد، و در برابر سایر تزهای کمونیست ها عرض اندام کند و نشان بدهد که دین افیون جامعه نیست و علما تابع دولت ها نیستند.
- [قبول می‌کنم که این حرکت، حرکتی است مذهبی. برنامه شما بعد از رفتن شاه چیست؟ این برنامه باید یک برنامه سیاسی باشد. انتقال از یک حرکت خالص مذهبی به یک حالت سیاسی و یا سیاسی - مذهبی، چگونه انجام پذیر است؟]
- مذهب ما یک مذهب سیاسی است. علمای مذهب از سیاست اطلاع دارند. در مملکت ما قحط الرجال نیست؛ رجال دانشمندِ مسلمانِ مدیر، در همه رشته‌ها داریم. بعد از رفتن شاه، یک دسته دزد می‌روند و یک دسته امین و کاردان به جایشان خواهند نشست.
- [یک سؤالِ شاید کمی شخصی دارم که مطرح کنم؛ چه شخصیت یا شخصیت هایی -در تاریخ اسلامی یا غیراسلامی- غیر از رسول اکرم (ص) و امام علی (ع) شما را تحت تأثیر قرار داده است و روی شما مؤثر بوده است؟ و چه کتاب هایی - بجز قرآن - در شما اثر گذاشته است؟]
- من نمی‌توانم به این سؤال الآن جواب بدهم. احتیاج به تأمل دارد. کتاب های زیادی ما داریم؛ شاید بتوان گفت در فلسفه: ملاصدرا، از کتب اخبار: کافی، از فقه: جواهر. علوم اسلامی ما خیلی غنی هستند؛ خیلی کتب داریم. نمی‌توانم برای شما احصا کنم.

(۱)- ایران، بر قله آتشفشان (پس از کودتای ۱۳۳۲).
(۲)- جان دادن.

دومین ملاقات حسنین هیکل نزدیک به یک سال پس از دیدار قبل و بعد از پیروزی انقلاب اسلامی در قم انجام شد.

امام در این دیدار به دخالت های امریکا در ایران اشاره می کنند و نهراسیدن از تهدیدات این دولت را مورد تأکید قرار می دهند: 

سؤال:[تا سه روز دیگر یک سال از آخرین دیدار با شما در پاریس می ‏گذرد.]

امام:بله

ــ[و در این سال چیزهای زیادی گذشت.]

ــالحمدللّه‏. ان‏شاءاللّه‏ ... امیدواریم از این به بعد هم چیزهای زیادی بگذرد.

ــ[در نظر شما مهمترین چیزی که در سال گذشته رخ داد چه بود و چه رویدادهایی را انتظار می‏ کشید؟]

ــبسم ‏اللّه‏ الرحمن الرحیم: مهمترین چیزی که در سال گذشته برای ملت ما حاصل شد، قطع ایادی ابرقدرتها از کشور و قطع ظلمی که بر اینها در سال های طولانی می ‏شد، آن بزرگتر چیزی بود که بر ما گذشت. و بزرگتر چیزی که ما آرزو داریم این است که در این سال ان‏شاءاللّه‏ ممالک اسلامی به ما متصل بشوند و ملت های مسلمین بیدار بشوند و متوجه به این بشوند که این تبلیغاتی که ابرقدرتها کردند و خودشان را آسیب‏ ناپذیر معرفی کردند، اینها حقیقت نداشته است. دیدند ملت ها که ملت ما بزرگتر آسیب را به بزرگتر رژیم وارد کرد و الآن هم مشغول است که آسیب ها را پشت سر آسیب‏ ها وارد کند و آن بت بزرگی که برای دنیا درست کرده بودند،[1]ملت ما شکست آن را و می‏ شکند. آرزوی بزرگ ما این است که ملت های دیگر هم با ما متصل بشوند و همانطور که اسلام دستور داده است که مؤمنین اخوه هستند،[2]همان مسائل در پیش روی ملت ها باشد. البته من از دولت ها باید بگویم مأیوسم. لکن ملت ها اینطور نیستند. ملت مصر یک حکم دارد و آقای سادات[3]هم یک
حکم. و همینطور سایر ملت ها نسبت به دولت ها. کمی از دولت ها هست که امیدی به آنها هست و الاّ اکثراً امید بر آنها نیست. و ما آرزوی بزرگمان این است که ملت ها این معنایی که در ایران واقع شد و دیدند آن چیزهایی که به نظرشان امکان نداشت تحقق پیدا کرد، آنها هم توجه داشته باشند که غیرممکن ها با ارادۀ ملت ها، اراده‏ای که تبع ارادۀ خداست، اراده‏ای که برای خداست، غیرممکن ها ممکن می‏ شود و محال ها واقع.

ــ[در سال گذشته چیزهای زیادی رخ داد و چیزهای زیادی هم شنیدیم و الآن که من آمدم اینجا، می‏ بینم مشکلات زیادی در عین پیروزی های زیاد در کشور ایران موجود است. مثلاً اجانب، تبلیغات، حملۀ تبلیغاتی و حمله ‏های دیگری می‏ کنند و ممکن است که یک وقت منجر به حملۀ نظامی هم بشود. کما اینکه حمله های اقتصادی هم دارند به ایران و در آینده چیزهای زیادی رخ خواهد داد. آیا ممکن است در مورد آینده سؤالی از شما بکنم و آن اینکه شما دربارۀ روابط با امریکا چه در نظر دارید. مثلاً، من باب مثال در روابط با امریکا و مثلاً دربارۀ مسائل و مشکلات دیگری که متوجه ملت ایران و انقلاب ایران خواهد شد، شما چه در نظر دارید و می‏ خواهید چه عملی انجام بدهید؟ دیروز کارتر چیزی گفت که شبیه به تهدید جنگ بود که این تهدید اول ایشان نیست.]

ــپشت سر هر انقلابی در عالم اینطور آشفتگی ها هست. و من باید بگویم که انقلاب ما انقلاب بزرگی بوده است و در حد خودش بالاترین انقلاب بوده است. با وضعی که حاضر است و ما شاهد بودیم و پشت سر آن آشفتگی هایش ناچیز است. آنطوری که انقلاب های دیگر بودند که بعد از پنجاه سال، شصت سال، بعد از چند سال باز گرفتار هستند، ما آن گرفتاری ها را نداریم. و مهم هم این است که انقلاب ما اسلامی است و ملی. ملت مسلم قیام کرده است برای اسلام و هر قیامی که اینطور باشد پشت سرش آنطور خونریزی ها، آنطور وحشیگری ها پیدا نمی ‏شود. شما مطلع هستید که در این انقلابات یک میلیون و یک میلیون و نیم مقتول داشتند. پس از پیروزی، فلان کسی که پیروز شده است می‏ گوید من تا این سیگار را کشیدم هر چه می‏ توانید بکشید. و آنطوری که الآن برای من یعنی چند روز پیش از این، صورت آوردند از ممالکی که در آن یک انقلابی واقع شده و صورتی که از حبسی ها دادند، از مقتولین و این ها دادند عددها، عددهای زیادی مثل یک
میلیون، یک میلیون و نیم، دو میلیون بود. و کشور ما بعد از اینکه انقلابش پیروز شد، یک نفر هم حتی بی گناه کشته نشد. آن اشخاصی که در محکمه بردند و ثابت شده است به اینکه اینها مفسد بوده ‏اند و فساد ایجاد کرده ‏اند و قتل‏ عام ها کرده ‏اند، امر به قتل‏ عام ها کرده ‏اند، آنها یک عدۀ معدودی بودند که بعد از اینکه محاکمه شدند به جزای خودشان رسیدند. بعد از انقلاب ما، یک آزادی داده شد. تمام مرزها باز و تمام فرودگاهها باز و تمام احزاب و تمام نویسندگان آزاد. در صورتی که بعد از انقلاب، شما می ‏دانید که تمام اینها به روی دنیا بسته می‏ شود. انقلاب ما، غیر از انقلاب جاهای دیگر است. انقلاب وقتی متکی بر اسلام شد و ملت متعهد به اسلام بودند این انقلاب نمی‏ تواند آنطور خسارت را داشته باشد. ما هر چه خسارت دیدیم در حالی بوده است که با شاه، شاه مخلوع و دارودستۀ او برخورد داشتیم و حالا هم هر چه مقتول هست آنهایی هستند که آنها دارند جنایت می ‏کنند و باز هم ناچیز هست، چیزی نیست در نظر ما. اما قضیۀ تشرهای آقای کارتر. نمی ‏دانم شما این مثل را می‏ دانید. من حیفم می‏ آید که مثل بزنم به شیر، که می‏ گویند وقتی که مقابل یک دشمن می ‏ایستد هم فریاد می‏زند و هم از آن طرفش چیزی بیرون می ‏آید و هم دمش را حرکت می ‏دهد. فریاد می‏زند برای اینکه طرف را بترساند. می ‏ترسد، از این جهت از او چیزی هم صادر می‏ شود. دمش را حرکت می‏ دهد برای اینکه میانجی پیدا کند. آقای کارتر را من حیفم می‏ آید که بگویم شیر، لکن یک موجودی است که همین کارها را دارد می ‏کند. این هیاهو و این فریادها و آن ترساندن ماها را از اقدام نظامی، و دخالت نظامی، اینها کهنه شده است و لهذا یک دفعه یک چیزی می ‏گوید فوراً بعدش یک چیزی دیگر می‏ گوید خلاف آن. اینها همان فریادهایی است که آن حیوان می‏زد برای اینکه بترساند طرفش را. الآن ملت های اسلامی و ملت های غیراسلامی هم توجه شان به اینجاست و دل هایشان با ماست. شما این را بدانید که اگر چنانچه سرنیزۀ سادات از روی مصر برداشته بشود، ملت مصر با ماست. برای اینکه ما اسلام را می ‏خواهیم، مصر هم اسلام را می‏ خواهد. ما می‏ خواهیم یک حکومت اسلامی باشد، ملت مصر هم همین را می‏ خواهند. ما می‏ خواهیم یک ملت اسلامی باشد، ملت عراق هم همین را می خواهند، ملت های دیگر هم، ترکیه هم همین را می ‏خواهد. هر جا که مسلم است ملتش مایل است که یک رژیم اسلامی، یک رژیم عدل باشد. بلکه اگر ما تبلیغات مان برسد به دنیا و ما به مردم دنیا حالی کنیم که اسلام چه چیز است. اسلام اصلاً شناخته نشده است. تا حالا اصل اسلام شناخته نشده است. کسی نمی ‏داند چیست. تا حکومت می ‏گویند، به نظرشان حکومت محمدرضا می‏ آید و سادات و کارتر می‏آید. تا رژیم گفته می ‏شود، این رژیم ها به نظرشان می ‏آید. ما هر چه هم بخواهیم به آنها بفهمانیم، تا نتوانیم درست پیاده کنیم آن چیزی را که موافق رضای خدا و رسول خداست، نمی ‏توانیم ادعا کنیم که ما یک رژیم اسلامی داریم. ما الآن در آستانۀ این واقع شده ‏ایم که یک رژیم اسلامی متحقق بشود و ان‏شاءاللّه‏ متحقق بشود. لکن اگر دنیا بفهمد که این اسلام چیست، حکومت اسلام چه جوری است، چه وضعی دارد، حاکم اسلام و رئیس اسلام با محکومین و با اشخاصی که به آنها حکومت می ‏کند چه وضعی داشته ‏اند، سردارهای اسلام در صدر اسلام با مردم چه وضعی داشته‏ اند، سرداری که یک نفر آدم بازاری، سُوقی به او فحاشی می ‏کند، نشناخته و بعد او راه می ‏افتد می‏ رود بعد به او می ‏گویند که این مالک اشتر ظاهراً بود، فهمیدی چه کردی؟ فهمیده و می‏دود دنبالش که می ‏بیند رفته مسجد. می‏ گوید که من آمدم مسجد دعا کنم برای تو. این یک فرم حکومتی است که دنیا ندیده است. یعنی تا حالا در دنیا نشده است پیاده بشود. زمان حضرت امیر و زمان پیغمبر اکرم و خلفا یک مقداری، آنطوری که می‏ خواستند یک مقداری شد والاّ آنطوری که آنها می ‏خواستند نشده است تا حالا. بعد از آن هم که بنی‏ امیه آمدند و بنی‏ عباس آمدند و حکومت های ایرانی و نمی‏ دانم بومی و اینها بودند که دیگر بدتر شد مصیبت ها. اگر بتوانیم و شما نویسنده ‏هایی که مسئول هستید، همۀ شما مسئول هستید، همۀ نویسندگان اسلام مسئول هستند، همۀ گویندگان اسلام مسئول هستند که معرفی کنند اسلام را به مردم. حکومت اسلام را معرفی کنند به ملت های خودشان که حکومت این است وضعش. نه آنی که محمدرضا داشت و نه آنی که سادات دارد و نه آنی که سایر سران قوم دارند. آنها اصلش اجنبی است از اسلام. ربطی به اسلام ندارد. اگر ما معرفی
کنیم اسلام را به دنیا، همۀ دنیا با ما موافق می‏شوند. همۀ قلوب دنیا می‏ خواهند عدالت باشد، این جور عدالتی که در اسلام هست. لکن خوب، ما یک اشخاص، ملت ضعیفی هستیم. تبلیغات نداریم در دنیا. دنیا بر ضد ما دارد تبلیغات می‏ کند. همۀ قلم های خارج به ضد ماست. همۀ رادیوهای خارج تبلیغات برخلاف ما می‏ کنند. مع‏ذلک یک معجزه ‏ای است که در عین حالی که همه دارند برخلاف عمل می‏کنند باز هم این قافله دارد جلو می ‏رود و جلوتر خواهد رفت. پس این معنا که شما می‏ گویید که تشر زده آقای کارتر و ما را خواسته بترساند، این نظیر همان تشری است که آن حیوان می ‏زند و ما هم بنا نداریم بترسیم. یک قومی می‏ ترسند که برایشان مردن یک مسئله باشد. شما یک مقداری باشید توی این مردم. همین هایی که اینجا الآن فریاد دارند می‏ زنند. یک مقداری توی اینها باشید ببینید که اینها منطق شان چیست؟[4]اینها می‏ گویند که ما می‏ خواهیم که شهید بشویم. همین امروز که در روزنامه من دیدم این عیال مرحوم آقای مفتح[5]می‏ گوید که ما افتخار می‏ کنیم که یک شهید دادیم. یک مردمی که بانوانش اینطور باشند که به شهادت سرپرستشان آن هم یک چنین سرپرستی افتخار بکنند و بسیاری از این زنها که جوانشان را از دست دادند می‏ آیند پیش من می ‏گویند که ما باز هم داریم. باز هم داریم که تقدیم کنیم. یک چنین ملتی را آقای کارتر از نظامی می‏ ترساند؟! از نظامی باید خودش را بترساند که به آن طرف اعتقاد ندارد. آنهایی که دعا را می ‏خواهند وسیلۀ ریاست قرار بدهند، ناقوس را می خواهند وسیله و بلندگویشان باشد برای ریاست. ما از چه می‏ ترسیم؟ مایی که معتقدیم که از اینجا که برویم به یک جای بهتر می‏ رسیم چرا باید بترسیم؟ پس ما از نظامی شان نمی ‏ترسیم. ما مهیا هستیم، تا آن اندازه که می‏ توانیم مقابله کنیم. اگر نتوانستیم شهید می‏ شویم. کاری نیست این. اولیای ما هم همین طور بودند. لکن من به شما می ‏گویم که اصلاً این اسلحه پوسیده است. این اسلحه، اینکه ما مداخلۀ نظامی می‏ کنیم، یک اسلحۀ پوسیده‏ای است که سابقاً اگر یک چنین چیزی می‏ گفتند در ایران، خوفی بود. اما ایران الآن از این چیزها خوفی ندارد و این اسلحه پوسیده است. اصلاً اسلحه در دنیا پوسیده است. مسخره می‏ کند دنیا این حرف را. این حرفی که ما مداخلۀ نظامی می‏ کنیم. این حرفی است که دنیا مسخره‏ اش می‏ کند. لکن حالا اگر دیوانگی کردند و یک چنین کاری کردند ما هم حاضریم. ما ابایی از این نداریم. البته ما حتی ‏الامکان می‏ خواهیم که بشر انسان باشد و مثل سباع[6]به هم نریزند. اما اگر سباعی به ما حمله کرد ما دفاع می ‏کنیم تا آن حد که می‏ توانیم. اما قضیۀ اقتصادی و اینها. اینهم همانطور است. از همان قماش است که کهنه شده این اسلحه‏ ها. آقای کارتر خیال می ‏کند که ماها از دنیا اصلاً بی‏ خبر هستیم، هیچ اطلاعی از دنیا نداریم. ایشان را هم به آنطور حالا می ‏شناسیم که ابرقدرت هست و دارای کذا و چقدر نمی‏دانم لشکر و چقدر سلاح و امثال ذلک و همۀ دنیا هم. ما عقیده‏ مان مثلاً این است که تا ایشان بگویند که «محاصره اقتصادی» در دنیا به روی ما بسته می ‏شود. این هم از آن خیالاتی است که ایشان کردند پیش خودشان. در آن کاخ سفید قهوه خوردند و یا اگر می‏ خوردند و پاهایشان را روی هم انداختند این فکر را کردند. ما پیشمان این حرف ها مطرح نیست. ما این را گفتیم که ما خودمان از این زمین خدا، روزی خودمان را درمی ‏آوریم. و علاوه کی گوش می‏ دهند مردم به این حرف ها؟ دولت خودشان هم در یکی دو دفعه تا حالا دو سه دفعه تا حالا گفته ‏اند که این حرف صحیح نیست، محاصرۀ اقتصادی صحیح نیست، بکلی نمی‏ شود. ممالک دیگر هم که تابع ایشان نیستند. بلی آقای سادات تبعیت دارد، تابع است. او چشم و گوش بسته مثل شاه ما تسلیم است. و من چقدر باید تأسف بخورم که یکی که در یک مملکت اسلامی دارد می‏ گوید «من رأس این مملکت هستم» با دو نفر که هر دو دشمن اسلام هستند، دشمن اسلام هستند نه دشمن یک طایفه ‏ای، رژیم اسرائیل دشمن اسلام است نه دشمن ما، نه دشمن شما. کارتر هم برادر اوست. اینها سر یک میز بنشینند و با هم معاهده کنند بر ضد اسلام و ما بنشینیم گوش کنیم. ملت مصر هم بنشیند گوش کند. شما نویسنده ‏ها هم بنشینید گوش کنید. این چقدر تأسف دارد و چقدر من باید متأسف باشم به این وضع اینکه اینها یک چنین پیوندهایی دارند با دشمن های اسلام. با کسانی که به روی مسلمین آتش کشیدند. اینها بنشینند با هم سر یک میز و با هم قرارداد کنند بر ضد مسلمین[7]و از آن بدتر اینکه همۀ مسلمین بنشینند نگاه کنند. دولت های اسلامی هم بنشینند نگاه کنند. ملت ها هم بنشینند نگاه کنند.

ــ[من یک چیزهایی دارم احساس می ‏کنم و می‏ بینم که از داخل نهضت است، از داخل ایران است و از خارج نیست. مثل قضایای آذربایجان و اکراد و کردستان که شکل مسلح گرفت و مثلاً قضیۀ دانشجویانی که این گروگان ها را گرفتند. این از داخل ملت شروع شد. مثلاً آیا دولت ایران با اینها موافق بود و آیا با آنها همکاری می‏ کرد و دلش می‏ خواست یک چنین چیزی بشود؟ من می ‏خواهم رأی امام را ببینم دربارۀ قضایایی که در داخل کشور و از اندرون آن بروز می ‏کند و تراوش می‏ کند نه آن چیزی که از خارج می‏آید، چه نظری شما دارید و چه تفسیری بر این قضایا دارید؟ حکومت هایی آمدند و رفتند. وزیر خارجه‏ ای آمد، وزیر خارجه ‏ای رفت.[8]چیزهای دیگری هست احتمال می‏ دهم یک فشارهای اقتصادی داخلی هم باشد که ما اطلاع نداریم این تغییراتی که دارد می‏ شود. نظر امام، تفسیر امام برای قضایا چیست؟ اینها از کجا می ‏شود؟]

ــقضایایی که در ایران واقع شده است اینها ریشه ‏اش از خارج و یک مقداری هم از ریشه‏ هایی که رژیم سابق دارند و طرفداران شان است. امت اصیل، نه کرد و نه آذربایجانی با ما مواجه نیستند. البته یک تبلیغاتی در کردستان همان اشخاص خارجی کردند که خیال کردند که یک تفرقه ‏ای بین مثلاً اکراد و غیراکراد، بین اقلیت های اینجا و غیر آن هست. و این برای این است که اسلام را درست نمی‏ گذارند ما معرفی کنیم. من امید این را دارم که اگر اسلام آنطوری که ما می‏ خواهیم در اینجا تحقق پیدا کند، پیاده بشود، نه کرد و نه لر و نه ترک و نه سایر قشرها که هستند هیچ یک از اینها اصلاً نخواهند که خودشان علی‏حده باشند. علی‏حده بودن روی این زمینه است که یک دولت مرکزی بخواهد بر آنها یک تحمیلاتی بکند. مثل همین است که اول هم گفتم که تا گفته می‏ شود رژیم، دولت و اینها، مردم توی ذهن شان همان رژیم سابق و همان دولت های سابق می‏ آید که در تهران نشسته بودند و تحمیل می‏ کردند به همۀ قشرهای ایران زور می‏ گفتند و آنها را محروم می‏ کردند و تمام ذخایرشان را به دیگران می ‏دادند و در خوزستان مردم گرسنگی می‏ خوردند و نفت زیر پایشان برای خارج صادر می‏ شد. اینها اگر حکومت اسلامی را ببینند و بدانند که چه خواهیم کرد و چه میل داریم انجام بدهیم، آن روزی که حکومت اسلامی پیدا بشود تمام این قشرهایی که هستند این مسائل پیش آنها دیگر طرح نمی‏ شود. طرح اینکه ما می‏ خواهیم خودمان حکومت مان باشد. ما می‏ خواهیم شهرداری، خودمان باشد. اینها روی این زمینه است که از دولت های سابق ضربه خوردند. آن ضرب ه‏ای که از دولت های سابق خوردند و تلخی ‏ای که در ذایقۀ همۀ قشرها هست این اسباب این شده است که اینها خیال کنند که این حکومت اسلامی هم مثل حکومت شاهنشاهی است. همانطور که حکومت شاهنشاهی همۀ ذخایر را می ‏برد و کردستان در حال فقر بود و عرض بکنم که بیمارستان نداشتند و دانشگاه نداشتند و هیچ چیز، و فرض کنید که بلوچستان هم همینطور، بختیاری هم همینطور، اینطور بود. الآن هم که می‏ شنوند حکومت، اصلاً در ذهنشان بیش از آن حکومتی که در رژیم سابق بود، نمی‏ آید. از این جهت این حرف ها را می‏زنند و ما هم گفتیم که ما الآن حرف های همۀ شما را می ‏شنویم تا وقتی فهمیدید حکومت چیست. وقتی گفتید حکومت، دیگر خودتان هم حرفتان را پس می‏ گیرید و ما در داخل از خود ملت، از خود داخل چیزی نداریم. ملت همه‏ شان با ما هستند. آنهایی که الآن صدا درمی‏آورند در این قشرها، اینهایی‏اند که از خارج الهام می‏ گیرند نه از داخل. و آنها هم بسیارشان متوجه مسائل نیستند و بعضی شان هم البته کذا هستند. والاّ نه این است که ما، شما خیال کنید که در داخل با یک مشکلاتی الآن مواجه هستیم و مردم در داخل نمی ‏گذارند چه بشود نه، مسائل اینطور نیست. البته یک قضیه که واقع می‏ شود قلم های دشمن های ما به راه می‏افتد و یک قضیۀ کوچکی را بزرگش می ‏کنند الی ماشاءاللّه‏. یک قضیه در آذربایجان مثلاً پیش می‏ آید، قضیۀ جزئی که قابل ذکر خیلی نبود. آذربایجان مخالفتی با اسلام نداشت. این را در خارج بزرگش می‏ کنند و در رادیوها سر و صدا درمی‏ آورند که حکومت آذربایجان چه می‏ خواهد بشود و جمهوری آذربایجان چه و این حرف ها نیست در کار. این حرف ها تبلیغات است همه‏ اش، واقعیت ندارد. شما الآن می ‏بینید بازارهای ایران باز است و هیچ خبری نیست. همه جا صحیح و سالم و مثل آن نهضت ها و آن انقلابات نیست که الآن انقلابی باشد. ما انقلابمان باز یک سالش نشده است و انقلابی که باز یک سال نشده است و پیروزی‏اش چند ماه است، شما متوقع اید که تا این سد شکسته شد تمام امور همچه آسوده و راحت است. خوب، یک سی و پنج میلیون حبسی از حبس بیرون آمدند، ما یک محبس داشتیم ایران اسمش بود. سی و پنج میلیون جمعیت هم توی آن محبوس بودند. اختناق ها بود و فشارها بود. یک دفعه یک سدی شکسته شد سی و پنج میلیون ریختند بیرون. شما می‏ خواهید سی و پنج میلیون که بیرون می‏ ریزند، تویشان هم یک عده‏ای هستند که اینها جاهل هستند. یک عده‏ای هم هستند که آنها ملهم از خارج هستند. شما می‏ خواهید که فوراً همۀ سر و صداها بخوابد و اینها. شما خاطر جمع باشید که این سر و صداها چیزی نیست و یک چیزی که پیش ما یک اهمیتی داشته باشد نیست. اینها مثل همان سر و صداهای آقای کارتر است، که هیچ خبری نیست در اینجا. دشمن های ما برای ما خبر خیال می‏ کنند، می‏ خواهند درست بکنند. و اما قضیۀ اینجایی که شما اسمش را سفارت می ‏گذارید و ما اسمش را جاسوس خانه می‏ گذاریم، این قضیه را یک دسته از جوان های ما رفتند و آنجا را گرفتند و دیدند که محل جاسوسی است اینجا. اصلاً یک سفارتخانه نیست؟ با اسم سفارتخانه یک محلی را درست کردند برای جاسوسی و توطئه در منطقه نه توطئه تنها برای ایران. اینها هم که دیدند در آنجا هستند، آنها هم جاسوس هستند، اصلاً مأمور سیاسی، ما در ایران برایمان ثابت نیست که یک مأمور سیاسی امریکا داشته باشد. امریکا ما را یک دولت سیاسی نمی ‏دانسته که یک مأمور سیاسی بخواهند بفرستند. دولت اینجا هم آن وقتی که بود، رژیمی که بود نوکرش بود، هر کاری می‏ خواست می‏ کرد. می‏ خواست چه کند؟ یک دیپلمات بیاورد اینجا. مگر مواجه بود با یک مملکتی که مثل خودش بود؟ یک مملکتی بود که در قبضۀ او بود و همه چیز آن دست او بود. این دیگر دیپلمات نمی‏ خواست. این اینجا می‏ خواست که یک مرکزی درست بکند و عمدۀ نظرش خارج بود. دشمنان خارجی او بود. عمده نظر آقای کارتر در این محل که این چیزها را درست می‏ کرد شوروی بود نه اینکه ایران برایش یک چیزی بود. خوب، ایران در مشتش بود. کاری به او نبود. عمده نظر این بود که اینجا پایگاهی درست کنند. در مقابل یک قدرت بزرگی پایگاه نظامی درست کرده. پایگاه همه چیز و پایگاه جاسوسی هم درست کرد، که این مرکز است جوان های ما رفتند، کشف کردند که مرکز، مرکزِ جاسوسی است. افراد، افرادِ جاسوس و یک موجودی که، یک انسانی که، یک آدمی که دیپلمات باشد و عرض بکنم که از اجزای سفارت خانه ـ به اینکه سفارت باشد معلوم نیست ـ در اینجا باشد. بنابراین همۀ ملت ما هم دنبال اینها هستند. دولت هم نمی ‏توانست خلاف بکند. دولت اینجا هم، ملت هست، همه چیز دست ملت است. دولت هم مخالفت نمی ‏کرد برای اینکه دولت هم وقتی ببیند که یک مرکزی مرکز جاسوسی است که نمی‏ تواند بپذیرد که به عنوان یک مرکز دیپلماتیک. وقتی اینطور شد راجع به آن را نگذارید پهلوی آن شلوغه ایی که کرده ‏اند، آنها یک مسائلی است، این مسئله دیگر است این یک مسئله ملی است که ملت ما همه‏ شان با هم موافق‏ اند در اینکه این لانه باید از بین برود. و ما دیگر اجازۀ این را نمی ‏دهیم که در مرکز ما، در محل ما یک مرکز جاسوسی برای جاهای دیگر بشود. این اجازه را نخواهیم داد. ملت هم نخواهد داد. دولت هم نخواهد داد. پس قضیۀ گرفتن جوان ها آنجا را، این را حساب نکنید که اینهم جزو شلوغی هاست. این اساسی است که برای رهایی یک ملت است نه اینکه جزو شلوغی هاست که شما کردستان را یا چیز را یک چیز حساب می ‏کنید. آذربایجان را اینجا، همردیف او، ردیف او نیستند. یک مسئله است آن یک مسئله است، آنها هم چیزی نیست. نه اهالی کردستان با ما مخالفند و نه اهالی آذربایجان. همه ‏شان اعلام همبستگی به جمهوری اسلامی کردند. آخر چطور امکان دارد این معنا که یک طایفه‏ ای از مسلمین با اسلام بد باشند، یک طایفه ‏ای که می‏ روند نماز می ‏خوانند، یک طایف ه‏ای که قبله ‏شان مکه است، یک طایفه‏ ای که کتابشان قرآن است همه اینها را بگویند لکن شمشیر بکشند بر روی اسلام؟ این معقول نیست یک چنین چیزی. آنها که این کارها را می‏کنند یک اشخاصی هستند که اغفال می‏کنند یک دسته‏ای را. توجه به مسائل دیگر نمی‏گذارند پیدا بکنند. اینها هم مهم نیستند. اینها چیزی است که قابل حل است و شما از این جهت هم متأسف نباشید.

والسلام علیکم و رحمة‏اللّه‏ و برکاته

1 ـ ایالات متحده امریکا.

2 ـ اشاره به آیۀ 10 سورۀ حجرات.

3 ـ محمد انورسادات، رئیس جمهور مصر. 

4 ـ اشاره به جمعیتی که از شهرهای دور و نزدیک برای دیدار با امام خمینی به قم آمده و در کوچه‏ های اطراف منزل امام اجتماع کرده بودند.

5 ـ شهید محمد مفتح که همراه محافظینش به دست گروهک تروریستی فرقان به شهادت رسید. 

6 ـ سباع: درندگان. 

7 ـ قرارداد منعقده بین انورسادات، رئیس رژیم مصر، و مناخیم بگین، نخست‏وزیر رژیم اشغالگر قدس، در کمپ دیوید امریکا. براساس این قرارداد، رژیم اسرائیل از سوی دولت مصر به رسمیت شناخته شد.

8 ـ استعفای آقای صادق قطب‏ زاده و انتصاب آقای ابراهیم یزدی به جای او. 

چند ماه پس از آخرین مصاحبه، امام در تاریخ 27/12/1358 به نامه ای از جانب هیکل پاسخ می دهند و قطع وابستگی نظامی، فرهنگی و اقتصادی به امریکا را گوشزد می کنند:

بسم اللّه‏ الرحمن الرحیم

جناب آقای محمد حسنین هیکل

نامۀ شما وقتی به تهران رسیده بود که من مریض و در بیمارستان بستری بودم؛ و به همین جهت مطلع نشدم. و اکنون که آن را خواندم، لازم است این حقیقت را گوشزد نمایم که مسائل امریکا چنان نیست که با این قضایا حل شود. و برای اینکه کشورهای اسلامی بخواهند روی پای خود بایستند باید وابستگی نظامی و فرهنگی و اقتصادی و هر نوع وابستگی دیگر خود را با امریکای جهانخوار و کشورهای استعمارگر قطع نموده و استقلال خود را حفظ کنند. و به هر ترتیب از اظهار محبت جنابعالی متشکرم؛ و امیدوارم عموم مسلمانان جهان در پیروی از دستورات مقدس اسلام کوشا و موفق باشند. والسلام علیکم و رحمة‏اللّه‏.

روح ‏اللّه‏ الموسوی الخمینی

هیکل بعدها در شرح ملاقات های خویش با امام می نویسد: «در مورد آیت الله خمینی بایستی بگویم که وی بزرگترین شخصیت معروف و در عین حال ناشناخته در جهان به شمار می آید؛ زیرا مردم او را می شناسند و درباره اش موضع گیری کرده اند؛ ولی زندگی و ساختار شخصیتی او پیچیده تر از این نوع موضع گیری ها است، از این رو آیت الله موسوی خمینی یک پدیدۀ انسانی بسیار پیچیده است. من پس از اولین ملاقات با وی در نوفل لوشاتو (روز بیست و سوم سپتامبر ۱۹۷۸م. ) با حیرت او را ترک کردم و این در حالی بود که حدود پنج ساعت با او بودم.  ابتدا از سوی اطرافیان ایشان مورد استقبال قرار گرفتم، و بعد وارد سالنی که آیت الله در آن می نشست، شدم. آیت الله خمینی وقتی مرا دید با لبخند از جا برخاست. سپس به مدت بیش از دو ساعت با او مصاحبه کردم. آنگاه برای ادای نماز راهی محوطه ای شدیم که قبلاً پارکینگ بود. همراه با بیش از دویست نفر از طرفدارانش که از مناطق مختلف جهان برای شنیدن صدای او به «نوفل لوشاتو» آمده بودند پشت سر آیت الله خمینی نماز را به جا آوردیم وی پس از ادای نماز رو به روی ما نشست و برای حاضران صحبت کرد.
بسیاری از فارغ التحصیلان دانشگاههای اروپا و امریکا جزء دیدارکنندگان بودند و سخنان او که بسیار متنوع بود تأثیر آشکاری بر این عده داشت.

سپس به خانه بازگشتم و شام را در همان جا تناول کردیم. نزدیک نیمه شب که به پاریس برگشتیم، در طول راه فکرم مشغول بود و نتوانستم تصمیم قاطع بگیرم. من او را فردی خوش برخورد، سخنور و معتقد دیدیم و با او غذا خوردم. ولی با وجود این احساس کردم که قادر به اتخاذ موضع قاطعی در مورد او نیستم!

بار دوم او را در قم، شهر مذهبی ایران ملاقات کردم به طرف بام منزلش که دو طبقه بود، رفتم و او را در حال پاسخ به احساسات دهها هزار نفر از مناطق دور ایران برای عرض سلام و تبریک به قم آمده بودند، دیدم. وقتی به همراه «احمد» فرزندش به بالای بام رفتم، او برخاست و در برابر تودۀ مردم از من استقبال کرد. در حالیکه با عمامه و عبای مشکی و نعلین آبی رنگ نزدیک لبه بام روی صندلی نشسته بود بیش از یک ساعت نزد او ماندم بعد ازجا برخاست و از پلکان پایین رفته و راهی اتاق خود گردید.  من هم به دنبال او رفتم و در اتاق بر روی پتویی که او بر آن می نشست، نشستم. صحبت را از دوران تبعید در حومۀ پاریس آغاز کرده و به حومۀ تهران؛ یعنی قم رساندم. بعد از ظهر همان روز به تهران مراجعت کردم و در طول راه به امام فکر می کردم، من او را بار دیگر در قم و در میان طرفدارانش ملاقات کرده. به حرفهایش گوش داده در هر دو ملاقات سؤالات بسیاری از او کردم که همه را بدون وقفه جواب می داد». (پنجاه تصویر از امام و ایران پس از انقلاب اسلامی، موسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی، ص ۸۸-۹۰)

*جماران





  تعداد بازديدها: 1989


 
نظرات خوانندگان:
 

نظرات حاوي توهين، افترا، تهمت و نيش به ديگران منتشر نمي‌شود.

نام:
پست الکترونيک:
متن پيام:


 
آخرين اخبار و مطالب 
کدام کشورها بیشترین حاجی را دارند؟
سخنگوی کمیسیون انرژی: واردات خودروی برقی در حد شعار است/ زیرساخت نداریم
سخنگوی کمیسیون انرژی: واردات خودروی برقی در حد شعار است/ زیرساخت نداریم
گزارش تصویری:
مراسم سوگواری حضرت امام جعفر صادق(ع) در هیئت انصارالخمینی (ره) حسینیه آل یاسین (ع) 1403/2/14
به اهتمام آقای میکائیل جواهری
《در خدمت و خیانت مطبوعات》به روایت مرحوم سید جمال‌الدین اسد آبادی
نماینده ایرلندی پارلمان اروپا: به گونه‌ای رفتار می‌کنید که انگار ایران یک روز از خواب بیدار شد و بی‌دلیل تصمیم گرفت به اسرائیل حمله کند،
محسنی‌بندپی، نماینده مجلس: کاش رئیس‌جمهور پیش از گشت مدیران، گزینش مدیران را دقیق انجام می‌داد
قهر زرگران از تهران تا شیراز و تبریز و اصفهان؛ چرا راسته طلا فروشان بازارها تعطیل شد؟
️ادعای رسانه صهیونیستی: هواپیمای رئیس موساد در ریاض به زمین نشست
اختصاصی:
صلی الله علیک یا صادق آل محمد " سه پوستر آیینی از خانم شیرین نوشیروان"
در مراسم چهل و پنجمین سالگرد شهادت آیت الله مطهری؛
هاشمی تهرانی: امروزه در فضای حقیقی و مجازی حشر با علما از بین رفته/ هیئات مذهبی خیلی اوقات منبری ندارد/ بسیاری از بزرگان و مسئولین نظام دغدغه حجاب دارند/ اگر با جوانان حرف زده می‌شد اینجای کار نبودیم
یادداشتی از: عماد افروغ
شهید مطهری و آینده جمهوری اسلامی
نامه ۵۷ دموکرات به بایدن: مانع حمله اسرائیل به رفح شوید
بهنام صمدی: دولت رئیسی ۵ ماه پیش اینترنت رو با این توجیه ۳۴ درصد گرون کرد که سرعت و کیفیت افزایش پیدا کنه!
حکومتی حقیر و بزرگ‌ترین غارت سرمایۀ مردم ایران
سلیمی نمین:
مهدی نصیری، جزئیات زندگی خصوصی محسن مخملباف و مادرش را منتشر کرد که خلاف اخلاق بود /او به سیدمحمد خاتمی توهین و بی ادبی می کرد
محمد هاشمی، رئیس پیشین سازمان صداوسیما،:
رانت اطلاعاتی و امضاهای طلایی بستر فساد را مهیا می‌کند/ بعید است با یک دولت مقتدر یا پیگیری یک سیاست دستوری ریشه‌کن کردن فساد ممکن باشد
ادعای عجیب وزیر آموزش و پرورش
نامه سوم روحانی به شورای نگهبان درباره ارائه مستندات ردصلاحیتش
مافیایی که از هر اتوبوس داخلی ۷۱ هزار یورو پول به جیب می‌زند!

آرشیو همه مطالب


 
پربازديدها 
سرکوب اعتراضات دانشجویی حامیان فلسطین در دانشگاه های آمریکا با گارد ایالتی (+عکس)
برخی از پیام های تسلیت در پی درگذشت همسر شهید آیت الله سید مصطفی خمینی
گزارش تصویری:
برگزاری کلاس درس نهج البلاغه توسط استاد حاج بهرام رحیمی در هیئت انصارالخمینی (ره) حسینیه ی آل یاسین (ع) 1403/2/10
به مناسبت اولین روز از هفته کار و کارگر
بیانات مقام معظم رهبری در دیدار کارگران
در مراسم رونمایی از کتاب «چالش‌های تاریخی»؛
مرتضی اشراقی: اندیشه‌های امام به‌طور هدفمند تحریف می‌شود/ شاخص و ملاک حقیقت اندیشه حضرت امام، رهبر معظم انقلاب هستند/ یکی از وظایف مهم مورخ، جهاد تببین است/ امروز مردم غزه تاریخ ساز یک حماسه عظیم هستند
روایت همسر حاج‌آقا مصطفی از آداب معاشرت امام
استاد حوزه علمیه قم : اگر برای آبادانی دین کاری نمی کنیم، دین را خراب تر نکنیم
مثنوی "گرگ درون" سروده ی فریدون مشیری
آیت الله علوی بروجردی: روحانیت در عصر آیت‌الله بروجردی، با سازمان‌دهی ایشان به اوج رسید/ ایشان معتقد بودند ما برای دنیا حرف داریم
عضو هیات علمی دانشگاه اهواز:
سید مرتضی افقه: در شرایط فعلی معیشت و رفاه جزو اولویت‌ها نیست و با تداوم روش و شیوه‌های فعلی فقط فقر تولید خواهد شد.
در دیدار امام و کانون نویسندگان چه گذشت؟
مراسم تشییع همسر شهید آیت الله سید مصطفی خمینی شنبه برگزار می شود
پوستر:
حجاب از منظر مقام معظم رهبری
توصیه پلیس برای نصب ردیاب روی خودرو
حضرت امام: ملت‌ها باید حکومت‌ها را وادار کنند که در مقابل اسرائیل بایستند
با دعوت از وزرای اقتصاد و صمت به مناظره تاکید شد؛
فرشاد مومنی: به سوی روند قهقرایی گسترش فقر و عقب ماندگی حرکت می کنیم/ راحت می گویند نقشی در افزایش نرخ ارز نداریم! / وزیر مسئول تولید، می گوید آنقدر واردات کرده ایم که گلوگاه های گمرکی بند آمده! با عنوان «اصلاحات پارامتریک» از جیب حقوق بگیران سرقت می کنند
واکنش ایران به بیانیه کویت و اردن در خصوص میدان آرش
تصویری کمیاب از دیدار یحیی السنوار با رهبر انقلاب
سلبریتی‌ها و سندروم فتوشاپ سازی/ در حاشیۀ بیماری ترانه علیدوستی
یادداشتی از: حجت الاسلام هادی سروش
اگر مطهری و مبارزه او با تحجر ادامه داشت...


 
آمار بازديد از سايت 
تعداد بازدید امروز: 26670
تعداد بازدید دیروز: 31711
بازدید کل: 67197588
مشاهده آمار کامل
تمامي حقوق براي هيئت انصارالخميني (ره) محفوظ است.