امام خمینی (ره) والله اسلام تمامش سیاست است؛ ***** مقام معظم رهبری: به گفتار امام و کردار امام اهتمام بورزید ***** امام خمینی(ره): ان شاء الله ما اندوه دلمان را در وقت مناسب با انتقام از امریکا و آل سعود برطرف خواهیم ساخت و داغ و حسرت حلاوت این جنایت بزرگ را بر دلشان خواهیم نهاد 1367/4/29 ***** امام خمینی(رحمة الله علیه) : حکومت آل سعود، این وهابیهای پست بیخبر از خدا بسان خنجرند که همیشه از پشت در قلب مسلمانان فرو رفته‌اند 1366/5/12***** امام خمینی (ره) شهادت در راه خدا مسئله ای نیست که بشود با پیروزی در صحنه های نبرد مقایسه شود، مقام شهادت خود اوج بندگی و سیر و سلوک در عالم معنویت است ***** امام خمینی (ره): ما تابع امر خداییم، به همین دلیل طالب شهادتیم و تنها به همین دلیل است که زیر بار ذلت و بندگی غیر خدا نمی رویم ***** امام خمینی(ره) ”من برای آنکه شما جوانان شایسته ای هستید، علاقه دارم که جوانی خود را در راه خداوند و اسلام عزیز و جمهوری اسلامی صرف کنید تا سعادت هر دو جهان را دریابید.„ ***** حُسنُ الخلاقِ یُدِّرُ الرزاقَ وَ یونِسَ الرِّفاقَ؛ خوش اخلاقى روزى ها را زیاد مى کند و میان دوستان انس و الفت پدید مى آورد. «نهج الفصاحه، ح 781»***** امام خمینی(س) علم همراه تهذیبِ نفس است که انسان را به مقام انسانیت می رساند .هم در علم کوشا باشید و هم در عمل و هم در تهذیب اخلاق ***** بايد مسائل اسلامي حل بشود در اينجا و پياده بشود. بايد مستضعفين را حمايت بكنند، بايد مستضعفين تقويت بشوند حضرت امام خميني قدس سره الشريف صحیفه امام – جلد 6 – صفحه 461 ***** اهمیّت فضای مجازی به انداره ی انقلاب اسلامی است "مقام معظم رهبری" ***** آن کسی قلمش قلم انسانی است که از روی انصاف بنویسد. امام خمینی (ره) ***** همان طوري که در سابق عمل مي‌شد، روضه‌خواني بشود، مرثيه گفته بشود، شعر و نثر در فضايل اهل بيت و در مصائب آنها گفته بشود. حضرت امام خميني قدس سره الشريف صحيفه امام – جلد 15 – ص 332 ***** نگذاريد پيشكسوتان شهادت و خون در پيچ و خم زندگي روزمره خود به فراموشي سپرده شوند. حضرت امام خميني قدس سره الشريف صحيفه امام، ج 21، ص 93 ***** من در ميان شما باشم و يا نباشم، به همه شما وصيت و سفارش مي‌کنم که نگذاريد انقلاب به دست نااهلان و نامحرمان بيفتد. حضرت امام خميني قدس سره الشريف صحيفه امام، ج 21، ص 93 ***** پيامبر اسلام نيازي به مساجد اشرافي و مناره‌هاي تزئيناتي ندارد. پيامبر اسلام دنبال مجد و عظمت پيروان خود بوده است که متأسفانه با سياست‌هاي غلط حاکمان دست‌نشانده به خاک مذلت نشسته‌اند. حضرت امام خميني قدس سره الشريف صحيفه امام، ج 21، ص 80 ***** پيغمبر اسلام تمام عمرش در امور سياسي بود، تمام عمرش را صرف كرد در سياست اسلامي، و حكومت اسلامي تشكيل داد. حضرت امام خميني قدس سره الشريف صحيفه امام، ج 15، ص 11 ***** امام به همه فهماند که انسان کامل شدن، علی وار زیستن و تا نزدیکی مرزهای عصمت پیش رفتن افسانه نیست. مقام معظم رهبری ***** راه ما راه امام خمینی است و در این راه با همه قدرت و قاطعیت خود حرکت خواهیم کرد. مقام معظم رهبری


 

 

 

تاريخ انتشار: 15 خرداد 1395 ساعت 21:00:29
گزارشی از یک ادعای ناکام و واکنش ها؛
سند سازی برای پوشاندن کدام حقیقت؟

دو روز مانده به بیست و هفتمین سالروز رحلت پیر جماران، بنگاه خبرپراکنی انگلیس با آب و تاب و مقدمات فراوان-که در مورد موضوعات دیگر بی سابقه یا کم سابقه است- اعلان کرد، «به اسنادی دست یافته که از تماس‌های سِری آیت الله خمینی، با دولت‌های جان اف کندی و جیمی کارتر حکایت دارد».

جماران، این بوق تبلیغاتی وابسته به استعمار پیر که گویی با گذشت حدود نیم قرن غولی از چراغ جادو بیرون آورده، با این جوسازی های مقدماتی مخاطبان خویش را به مدت چند ساعت در انتظار انتشار اسنادی گذاشت که گویی قرار است با انتشار آنها دلباختگان و ارادتمندان امام از آن ساعت به دل خویش را از رهبر کبیرشان جدا کرده و ندای تظلم خواهی و اعتراض آن مرد بزرگ به ستمگران دوران را فراموش کنند.

پس از چند ساعت، «آغارین جمله» ی گزارش مزبور «حرف آخر» آنان را لو داد: « بنیانگذار جمهوری اسلامی ایران آمریکا را شیطان بزرگ می‌خواند و می‌گفت تمام گرفتاری‌ها از آمریکاست.  اما آیت الله خمینی دستکم دوبار با روسای جمهوری آمریکا تماس مستقیم برقرار کرده بود».

برای مخاطب تیزهوش به راحتی قابل تشخیص است که دستگاه تبلیغاتی غرب، حال که پس از سه دهه نتوانسته با مرام استکبار ستیزانه خمینی بزرگ مقابله کند، در رفتاری ترّحم آمیز سعی در زیر سوال بردن اصل وجود این ویژگی در شخصیت مستحکم امام امت شده است تا از این طریق در باورهای مردم نسبت به اصولی که اغلب مردم ایران به آنها باور دارند تردید ایجاد کند.

در واقع همین جمله کفایت می کند تا سستی و غیر قابل استناد بودن اوراق تازه بیرون آمده ی آمریکا- البته به دست بوق تبلیغاتی انگلیس!- برای مخاطبان روشن شود؛ همانگونه که رهبری معظم انقلاب در مراسم روز 14 خرداد گفتند: «هم در گذشته، از دوران اوایل رژیم طاغوت تا دوران انقلاب، [هم‌] بعد از دوران شروع انقلاب و پیروزی انقلاب تا امروز، همواره انگلیس با ما دشمنی کرده است؛ حالا هم به‌مناسبت سالگرد امام، دستگاه تبلیغاتی دولت انگلیس علیه امام، به‌اصطلاح سند منتشر میکند؛ سند منتشر میکند علیه امام بزرگوار، امام پاکیزه و مطهّر! سند را از کجا آورده‌اند؟ از مدارک آمریکایی! خب، آمریکایی که هواپیمای مسافری را با قریب سیصد نفر سرنگون میکند، از جعل سند ابائی دارد؟»

البته پس از شروع این جوسازی بی بی سی، یادگار گرامی امام که دست بر قضا در همان دقایق با سیمای جمهوری اسلامی ایران گفت و گویی زنده داسست، تلویحا پاسخ آن را داد و گفت: «اینکه انقلاب با کسانی رابطه داشته حرف هایی است که هیچ کدام سند درستی ندارد. بنده به عنوان کارشناس این رشته می گویم که هیچ سندی ندارد».

واکنش قائم‌مقام مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام(ره) به عملیات روانی بی‌بی‌سی

قائم‌مقام مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی(ره) در خصوص ادعای بی‌بی‌سی مبنی بر تلاش حضرت امام خمینی برای برقراری رابطه با آمریکا گفت:‌ ادعای آنان وجاهت قانونی و سندیت ندارد.

به گزارش جماران، حمید انصاری قائم‌مقام مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی(ره) در گفت‌و‌گو با تسنیم، با اشاره به پخش گزارشی در بی‌بی‌سی فارسی با موضوع «پیام محرمانه آیت‌الله خمینی به دولت کندی رئیس‌جمهور دموکرات آمریکا چه بود؟» اظهار داشت:‌ ادعای شبکه و سایت بی‌بی‌سی رسانه رژیم سلطنتی انگلیس فاقد وجاهت قانونی است و سندیت ندارد.

وی افزود:‌ هنوز بدخواهان و دشمنان انقلاب و کسانی که مخالف رفتن رژیم پهلوی از ایران بودند به فکر انتقام از انقلاب و بنیانگذار کبیر انقلاب هستند و چون آنها بعد از گذشت 37 سال از عمر انقلاب هنوز هم نگران محبوبیت حضرت امام خمینی(ره) هستند ساختن چنین مستند بی‌اساس دور از انتظار نیست.

قائم‌مقام مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی(ره) با اشاره به روحیه استکبار ستیزی و الگو بودن این روحیه، تصریح کرد: این روحیه و شجاعت امام برای هیچ فرد ایرانی و غیرایرانی فراموش شدنی نیست و این روحیه برای مستضعفین جهان یک الگو است و طبیعتاً با چینن کارهایی محبوبیت امام از بین نخواهد رفت.

وی پخش این مستند را غرض‌‌ورزی انگلیسی‌ها در شب سالگرد رحلت امام دانست و خاطرنشان کرد:‌ اینکه در شب سالگرد رحلت امام آنها دست به این کار می‌زنند نشان از عصبانیت آنان است که چطور یک ملت بعد از گذشت چندین سال هنوز هم خود را پیرو مکتب آن عزیز سفرکرده می‌دانند. ادعای آنها کاملاً بی‌اساس و شتابزده است و هیچ سند واقعی برای ادعای خود نخواهند داشت.

واکنش مسئول روابط عمومی سپاه

سردار رمضان شریف، مسئول روابط عمومی سپاه پاسداران انقلاب اسلامی نیز در مصلی بزرگ امام خمینی(ره) ایلام گفت: «اینکه ۲۷ سال بعد از ارتحال امام رسانه‌ای مانند بی‌بی‌سی علیه امام سند جعل می‌کند نشانهٔ دشمنی عمیق آنان با امام و انقلاب امام است تا جوانانی که ایام حیات امام را ندیده‌اند تحت تأثیر این القائات قرار گیرند و پروندهٔ انقلاب خدشه‌دار شود.»

سخنان امام جمعه مشهد

آیت الله علم‌الهدی در خطبه‌های نماز جمعه مشهد مقدس در روز 14 خرداد در این مورد گفت: «امام با استکبار کنار نمی‌آمد، تحریف امام از اینجا آغاز می‌شود، انگلیسی‌ها فکر کردند مردم مقلد بی‌بی‌سی هستند و در نزدیکی رحلت امام آمدند یک مشت اراجیف را سرهم کردند و گفتند امام با کارتر و کندی رابطه داشته است؛ به امام تهمت زدند.»

علاوه بر این موضع گیری ها چند تن از مورخان و کارشناسان تاریخ، سیاسیون و... نیز به این جوسازی پاسخ دادند.

 به بهانه پخش مستندی تحریف‌آمیز
طرازی جدید برای دانش تاریخی بی‌بی‌سی!

محمدرضا کائینی تاریخ پژوه در «فارس» نوشت:

 در شامگاه چهارشنبه دوازدهمین روز از خردادماه سال جاری، بخش فارسی تلویزیون دولتی انگلستان اقدام به پخش گزارشی کرد که می‌توان آن را نمادی از گستره اطلاعات تاریخی و دانش گردانندگان جدید این شبکه قلمداد کرد. در واقع این شبکه تلویزیونی که صرفنظر از تمامی جنبه‌های منفی کارکرد خود درباره ایران، دست کم به کار حرفه‌ای خبری شهرت داشت، نشان داد که در مقطع کنونی فعالیت خود و با دادن اختیار خویش به برخی «نوباوگان»، به چه رتبه‌ای از قدرت تحلیل تاریخی تنزل کرده است!

این بلیه در آغاز و به ویژه پس از رویدادهای سال 88، نخست دامن تلویزیون فارسی‌زبان آمریکا را گرفت و اینک به تلویزیون دولت انگلستان تسری یافته است. هرچند که درسال‌های اخبر در مستندهای تاریخی  ِ خواهرخوانده بی بی سی، یعنی شبکه «من و تو» نیز شاهد پاره‌ای مطایبات تاریخی بوده‌ایم. با این حال، برای دانستن اینکه متولیان بی‌بی‌سی دقیقا چه تابلویی ترسیم کرده‌اند، اشاره به چند نکته خالی از لطف نیست:

1-   از ابتدایی‌ترین لوازم استناد به اسناد آرشیوها، ارائه «شماره گلاسه» سند برای مراجعه محققین و ارزیابی میزان صحتِ برداشت استناد کننده است. درغیر اینصورت آنچه به عنوان سند منتشر می‌شود ارزش استناد ندارد و فاقد اعتبار تلقی می‌شود. تصویری که در سایت بی‌بی‌سی فارسی آمده، به بریده‌ای از کتاب و جراید می‌ماند که از نوعِ آن، فراوان از سوی مخالفان انقلاب اسلامی و رهبری آن درخارج از کشور منتشر شده و ارزشی به سان آنها و نه بیشتر دارد.

2-   از ابتدایی‌ترین لوازم استناد به اسناد، ترجمه دقیق آن است. در روایت بی‌بی‌سی از سند بدون شماره و آدرس خویش، مواردی از اضافات و افزوده‌های منحرف‌کننده از متن وجود دارد، که می‌توان آن را ترجمه‌ای خودساخته و ذوقی قلمداد کرد. البته با توجه به موارد مشابه در تلویزیون بی‌بی‌سی فارسی و میدان‌داری عناصری که در سطور آغازین کلام بدان اشارت رفت، حتی این احتمال را هم می‌توان مطرح کرد که سازندگان روایت، حتی توانایی یک ترجمه ساده را هم ندارند!

3-   از ابتدایی‌ترین لوازم ادعای انتشار اسناد نویافته، مروری بر آثار منتشر شده در حوزه‌ای است که قرار است چنین ادعایی درباره آن صورت پذیرد. بی‌بی‌سی‌نشینان ارجمند! حتی به خود زحمت خواندن آثار منتشره در این باره را نیز نداده‌اند تا مثلا بدانند که سندی که داعیه انتشار ِآغازین آن را دارند، 24 سال قبل در یکی از کتب تاریخی درایران منتشر شده است!

4-   از ابتدایی‌ترین لوازم ارائه تحلیل تاریخی، شناختی ابتدایی از عناصر و جریاناتی است که قرار است درباره آنان سخن رود. بی‌بی‌سی در معرفی واسطه پیام اول خویش، مرحوم آیت‌الله حاج میرزا خلیل کمره‌ای را فردی «به ظاهر غیرسیاسی» خوانده و با عجله و شتاب عکسی که نویسنده این سطور به سایت «موسسه مطالعات تاریخ معاصر ایران» اهدا کرده، را ضمیمه گزارش خویش ساخته است. نگارنده نمی‌داند که در قاموس گزارش‌نویسان بی‌بی‌سی «افراد به ظاهر غیر سیاسی» چگونه افرادی هستند؟ اما با مروری بر سوابق مرحوم کمره‌ای شاید بتوان به داده جدیدی درباره «افراد به ظاهر غیرسیاسی» دست یافت.

مرحوم کمره ای از شاگردان قدیمی موسس حوزه علمیه قم و از جنبه سیاسی، تا حدی از محارم وی به شمار می‌رفت که متن تلگراف اعتراض‌آمیز استادش به رضاخان را دراختیار داشت و به همین دلیل دستگیر و زندانی شد. از آن پس هم اجازه تداوم حضور در قم را نیافت. او در دوران نهضت ملی نیز در رویدادها و تظاهرات مختلف آن دوره حضوری نمایان و با آیت الله کاشانی، دکتر مصدق و اعضای فدائیان اسلام نیز دوستی و ارتباطی نزدیک داشت. در اوج‌گیری انقلاب اسلامی نیز در قامت یک حامی ظاهر گشت و به طور مشخص در راهپیمایی تاریخی تاسوعای 57 ، همدوش مرحوم آیت‌الله طالقانی بود که تصاویر آن موجود است.

نویسنده به تناسب علایق خویش، درباره زندگی این روحانی فرهیخته تحقیقات فراوانی داشته، اما تاکنون هرگز نشنیده که وی با سفارت آمریکا مرتبط بوده و برای آنها پیام‌های سیاسی رد و بدل می‌کرده است! فرزند و مسئول دفتر ایشان، جناب‌حجت‌الاسلام حاج شیخ ناصر کمره‌ای همچنان حاضر است و این ادعا را از ساخته‌های بی بی سی می‌داند.

5-    از ابتدایی‌ترین لوازم داوری درباره هر پدیده‌ای، شناخت ایده‌های پدیدآورندگان آن است. مثلا وقتی برآنیم که درباره ابعاد گوناگون نگاه رهبر انقلاب اسلامی به «پدیده آمریکا» سخن بگوییم، این نکته بدیهی را نباید از یاد ببریم که ایشان درصدد بود که انقلاب را با حداقل هزینه به پیروزی برساند و به متولیان سیاست خارجی آمریکا تفهیم کند که اولا: آنها نباید از یک نظام فاسد و مستبد در داخل ایران حمایت کنند و ثانیا: درصورت تغییر رویکرد خود به احترام متقابل، می‌توانند با ایران ارتباطی طبیعی و متعارف داشته باشند، پیامی که البته از آغاز تا هم اینک، توسط متولیان سیاستمداران این کشور نادیده گرفته شده است. این نگاه در برخی یاران و مشاوران نزدیک امام از جمله شهید آیت الله مطهری نیز وجود داشت. مثلا مرحوم مطهری به این دلیل مهندس بازرگان را برای ریاست دولت موقت پیشنهاد کرد که به لحاظ سابقه فکری و عملی نامبرده، حساسیت غرب در برابر انقلاب کاهش یافته و این دولت‌ها در برابر حرکت آن کمتر به سنگ‌اندازی بپردازند.

6-    و نهایتا از ابتدایی‌‌ترین لوازم فعالیت یک رسانه خبری، به خدمت گرفتن محققانی است که از ابتدایی‌ترین روش‌های پژوهش مطلع و به آن وفادار باشند. به نظر می‌رسد که بی‌بی‌سی به مصداقی برای این مثل فارسی تبدیل شده که «از هول حلیم به دیگ افتاد!» به این معنا که مخالف‌خوانی به هر قیمت،کار آنها را به سخیف‌ترین کیفیت تولید سوق داده است. بنابراین این بهتر است که اداره‌کنندگان این مجموعه برای حفظ آبروی خود هم که شده، از این شیوه مبتذل چشم پوشند و راهی دگر در پیش گیرند.

پاسخ مهاجرانی به ادعای BBC در آستانه سالگرد رحلت امام

سیدعطاءالله مهاجرانی وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی در دولت اصلاحات، ساعاتی پس از انتشار ادعای بی بی سی درباره ی امام خمینی، به رد بخشی از آن ادعاها و به دفاع از رهبر انقلاب و بنیانگذار جمهوری اسلامی پرداخت و ادعاهای مطرح شده را غیرحرفه ای، اختراع و تحریف شده خواند.

به گزارش جماران، وی در یادداشتی در وبلاگ خود با عنوان «امام خمینی، سیاست و کیاست» نوشت:

گزارش بی بی سی که با آب و تاب بسیار از برنامه شصت دقیقه منتشر شد؛ و تقریبا نیمی از وقت برنامه را گرفت. نمی توان این برنامه را به عنوان یک برنامه ی معمول تلقی کرد. گزارشی که خوانده شد، افرادی که در برنامه شرکت کردند، زمانی که برنامه منتشر شد، یعنی درست در آستانه ی بزرگداشت رحلت امام خمینی، تمامی نشان از یک برنامه محاسبه شده داشت؛ زمانی مناسب برای اعلام کشف بزرگ بی بی سی [!]. دکتر یزدی با هوشمندی همیشگی و سرعت عمل به بخش دوم مدعای بی بی سی پاسخ گفته اند و موضوع پیام کارتر و پاسخ امام خمینی و نیز تحریفی که در پاسخ صورت گرفته است؛ به خوبی و سنجیدگی نقد و رد کرده اند.
در مورد روایت نخست یعنی پیام آیت الله خمینی به جان کندی رئیس جمهور وقت امریکا بایستی اندکی مداقه کرد. آیا این بخش هم در حقیقت کشف بی بی سی فارسی است و یا بیشتر کاری غیر حرفه ای و بلکه می توان آن را گونه ای اختراع خواند.

یکم: در گزارش بی بی سی سندی منتشر نشده است. متن انگلیسی که درج شده است. هیچگونه نشانی از اسناد کلاسه شده ی سازمان سیا را ندارد. گویی متن از یک نشریه یا روزنامه کپی – پیوست شده است. در گزارش هم اشاره شده است که این پاراگراف از طریق نسخه ی دیجیتالی کنابخانه ی جیمی کارتر به دست امده است. این سند هم در گزارش نیامده است.

دوم: سند می گوید، حاج میرزا خلیل کمره ای پیام آیت الله خمینی را به سفارت آمریکا رسانده است. به فرض درستی روایت سیا، این پیام اگر مکتوب بود، حتما نشانی از آن در دست بود و در طول این سال ها حتما سازمان سیا به طریقی این سند را افشا می کرد. این که تا به حال چنین سندی افشا نشده است، دلیل روشنی است که امام خمینی به شکل مکتوب پیامی نفرستاده است.

سوم: در گزارش بی بی سی، که مدعی است برای نخستین بار این سند و یا آن پاراگراف مهم را منتشر می کند، بی دقتی های قابل تاملی دیده می شود. می توان به روشنی تفاوت متن انگلیسی و برداشت آزاد بی بی سی فارسی را از یکدیگر تفکیک کرد. متن انگلیسی:

” In November 1963 Ayatollah Khomeini sent a message to the United States government through Haj Mirza Khalil Kamareei, a professor of the theological faculty of Tehran University and an Iranian politician close to opositionist religious groups.

Khomeini explained that he was not oppose to American interests in Iran. On the contrary, he thought the American presence was necessary as a counterbalance to Soviet and possibly British influence.

Khomeini also explained his belief in close cooperation between Islam and other world religions, Christendom.”

الف: بی بی سی، آیت الله حاج میرزا خلیل کمره ای را «به ظاهر فردی غیر سیاسی» معرفی کرده است. در حالی که در پاراگراف مستند بی بی سی، حاج میرزا خلیل کمره ای فردی نزدیک به گروه های معارض دینی معرفی شده است. علاوه بر این که به موقعیت علمی ایشان به عنوان استاد الهیات دانشگاه تهران هم توجه شده است. زندگانی آیت الله کمره ای که در سال ۱۳۱۴ توسط نیروهای امنیتی زمان رضا شاه در شهرستان اراک بازداشت شده بود، حاکی از فعالیت های سنجیده سیاسی ایشان است. از ایشان رونوشت نامه ی آیت الله حایری یزدی به رضا شاه را کشف کرده بودند و به همین دلیل ایشان به زندان تهران منتقل شد و مدتی در زندان بود.

ب: در متن انگلیسی آمده است، که آیت الله خمینی توضیح داده اند که ایشان مخالف منافع امریکا در ایران نیستند. اما در برداشت آزاد بی بی سی فارسی آمده است: «در نیمه آبان ۱۳۴۲ بی سر و صدا به دولت جان اف کندی پیام می‌دهد تا حملات لفظی‌اش سوء تعبیر نشود زیرا او از منافع آمریکا در ایران حمایت می‌کند».

بخش نخست این عبارت، تا حملات لفظی اش… در متن انگلیسی وجود ندارد و در واقع جعلی است. بخش دوم هم در متن انگلیسی به وجه سلبی مطرح شده است و نه اثباتی. تفاوت این دو وجه بر اهل دقت پوشیده نیست.

چهارم: آیا می توان به درستی سند مکشوفه اعتماد کرد؟ آیا در نیمه ی آبان ماه ۱۳۴۲ امام خمینی چنین پیامی را برای جان کندی از طریق آیت الله کمره ای ارسال کرده اند؟ آیا پیام همان گونه که ایشان بیان کرده اند به سفارت آمریکا انتقال یافته است؟ آیا حاج میرزا خلیل کمره ای که دوست سالیان سال امام خمینی و رفیق شفیق درس و بحث فلسفه و خارج فقه ایشان بوده اند؛ از پیش خود پیامی را به سفارت آمریکا منتقل نکرده اند تا موجب حفظ جان امام خمینی در آن روزگار سخت سال ۱۳۴۲، یعنی پس از نهضت پانزده خرداد ۱۳۴۲ شوند؟ آیا مترجم سفارت پیام را به درستی گرفته و ترجمه کرده است، یا دقت آن ها هم در همین حدود دقت بی بی سی فارسی امروزه بوده است؟ می دانیم که حاج میرزا خلیل کمره ای فقیهی زمان شناس و نوآور بود. او بود که پس از فرود آمدن آپولو بر کره ماه، نامه ای به نیکسون رییس جمهور وقت آمریکا در سال ۱۳۴۸ نوشت. آن موفقیت بزرگ را به نیکسون و ملت آمریکا تبریک گفت و از نیکسون خواست که اکنون نگاهی به زمین و دو میلیون آواره ی فلسطینی بیندازد که در شرایطی سخت به سر می برند. همو بود که اعلام کرد، هر شیعه ای سنّی و هر سنّی یی شیعه است! و نامه ای برای ملک فیصل پادشاه سعودی در سال ۱۳۴۳ نوشت و نگرانی خود را از تفرقه در جهان اسلام تبیین کرد. در یک کلام، آیا پیام به سفارت آمریکا در فرض صحت ابتکاری از سوی حاج میرزا خلیل کمره ای برای حفظ جان آیت الله خمینی نبوده است؟

پنجم: دکتر عباس میلانی که در برنامه ی بی بی سی شرکت داشت، نکته ی مهمی را بیان کرد – دیگر شرکت کنندگان سخن قابل توجه و تاملی نداشتند. منصور فرهنگ که آیت الله سید محمد خامنه ای را که سوال از وزیر خارجه وقت دکتر ولایتی را امضا کرده بود، با آیت الله سید علی خامنه ای که در آن وقت رییس جمهور بود و نمی توانست به عنوان نماینده ی مجلس نامه ای را امضا کند، با یکدیگر خلط کرد و نشان داد بی دقتی به تعبیر بیهقی پهنایش تا به کجاست! – حرف دکتر میلانی این بود که پیام نشان می دهد که آیت الله خمینی برای تغییر رژیم برنامه داشته است. این سخن قابل توجه و تامل است. در حقیقت در صورت درستی گزارش سیا، پیام به کندی که مخالف شاه بود و اگر ریاست جمهوری اش ادامه پیدا می کرد، به احتمال بسیار ما شاهد تغییراتی در ایران و نحوه ی حکومت استبدادی شاه می بودیم؛ پیام به کندی برای ایجاد فرصت بوده است. اگر کرده باشد! چون کندی مدتی بعد ترور شد.

آیت الله خمینی در رهبری انقلاب به دو نکته ی بسیار مهم توجه همواره داشت. یکم: جدا کردن آمریکا از شاه. دوم: جدا کردن ارتش از شاه. در واقع محمد رضا شاه پهلوی بدون آمریکا و بدون ارتش به معنای حقیقی کلمه هیچ بود، نه آن هیچ مشهور پرویز تناولی که در آن هیچ چیزی هست. پوچ بود! همان واژه ای که نتانیاهو یاد گرفته بود و در گفتگو با خبرنگار بی بی سی فارسی به کار برده بود!

به عنوان نمونه، وقتی ژنرال هایزر به ایران آمد و شاه از سفر او به ایران بی خبر بود! ماموریت واقعی هایزر سازماندهی یک کودتا توسط ارتش بود. تدبیر و درایت شگفت انگیز امام خمینی و تماس با هایزر توسط نمایندگان یا شخصیت های مورد قبول امام با هایزر به منتفی شدن برنامه ی کودتا انجامید. کودتایی که هنوز هم حسرتش در دل برنارد لویس در کتاب یادداشت های یک قرن و دور گولد مشاور نتانیاهو مانده است.

پیامبر بزرگوار اسلام در باره ی مومن روایتی بسیار حکمت آموز دارند: «المومن کیّس فطن حذر!»، مومن با کیاست، هوشمند و نکته بین و مراقب است. امام خمینی رهبری با تمامی این مشخصات بود. هر دو تاکتیک موفق او، جدا کردن آمریکا به عنوان پشتوانه ی وجودی شاه و ارتش به عنوان ابزار سرکوب او در داخل، به خوبی به ثمر نشست و انقلاب اسلامی در زمانی نسبتا کوتاه به پیروزی رسید. بر خلاف تفسیر خام منصور فرهنگ، ارتش چلچراغی نبود که با رفتن شاه رشته اش قطع شود و سقوط کند و خرد شود. ارتش باقی ماند و رشته اش به انقلاب و ملت پیوند خورد و در جنگ تحمیلی نقطه ی قوت دفاع از کشور بود. اکنون که بیست و هفت سال از رحلت امام خمینی رهبر پر شکوه انقلاب اسلامی می گذرد، اگر با دقتی بیشتر به کارنامه ی او نگاه کنیم، کارنامه او را به درستی و منصفانه بسنجیم، گمان نمی کنم فرصتی برای غباری بماند که خواستند در آستانه ی رحلت او بر سیمایش بنشانند.
در این دیار دودی!
این داوران دودی شکل
بیهوده سنگ
بیهوده گِل، به ساحت مهتاب می زنند.

پاسخ ابراهیم یزدی به ادعای بی‌بی‌سی فارسی در خصوص نامه امام خمینی به کارتر

وزیر امور خارجه دولت موقت نیز که از همراهان امام در نوفل لوشاتو بوده، دیگر شخصیتی بود که به این ادعاها پاسخ داد.

به گزارش جماران، متن این پاسخ در پی می آید:

در این گزارش پس از یک مقدمه کوتاه خبرنگار مطرح کرده است:‏

‏۱- «بنا بر اسنادی که به تازگی در آمریکا از حالت طبقه‌بندی خارج شده است، رهبر انقلاب چند روز پیش از آنکه از نوفل لوشاتو به تهران برگردد – در روز ۲۷ ژانویه ۱۹۷۹ (هفتم بهمن۱۳۵۷) – به دولت کار‌تر پیام شخصی محرمانه‌ای می‌فرستد که در آن از یک طرف به طور تلویحی تهدید به اعلان جهاد می‌کند و از طرف دیگر دست دوستی و همکاری به سوی کار‌تر دراز می‌کند.»

این سخن نادرستی است. اولاً آقای [امام] خمینی پیام شخصی برای کارتر نفرستاد بلکه این کارتر بود که پیام فرستاد و آقای خمینی به پیام او جواب داد. ثانیاً مبادله این پیام‌ها برای اولین بار توسط گاری سیک، عضو شورای امنیت ملی آمریکا در دولت کارتر، در کتابش ‏Sick, Gary ; All Fall Down. American’s Tragic Encounter With Iran. New York; Random House,1985 ‎‏ منتشرشد. ترجمه مطلب گاری سیک در باره مبادله پیام‌ها توسط مرحوم سرهنگ نجاتی در کتابش: تاریخ بیست و پنجساله ایران – ازکودتا تا انقلاب، جلد دوم انتشارات رسا ۱۳۷۱، ص ۲۷۸ بطور کامل آمده است. گزارش گاری سیک از تماس‌های دیپلماتیک در پاریس و مبادله پیام‌ها ناقص و بعضاً یکجانبه با مقاصد خاص بود. بنابراین با درخواست شادروان سرهنگ نجاتی،متن کامل پیام‌های کارتر و دولت آمریکا به آقای [امام] خمینی و پاسخ‌های ایشان را که بطور کامل در دفتر روزانه‌ام در دوران فعالیت در نوفل‌لوشاتو و همزمان با دیدار‌ها و مبادله پیام‌ها، نوشته بودم، در اختیار آقای نجاتی گذاشتم که در همین جلد از کتاب ایشان(ص۲۸۸) آمده است. متن کامل تماس‌های دیپلماتیک در نوفل لو شاتو در جلد سوم خاطراتم:«شصت سال صبوری و شکوری- ۱۱۸ روز در نوفل لوشاتو» آمده است.

۲- آنچه‏ در گزارش خبری بی‌بی‌سی آمده است خلاصه ناقصی از پنجمین و آخرین پیام مبادله شده است. در این خبر به نقل از آقای [امام] خمینی آمده است که: «… ما با آمریکایی‌ها هیچ دشمنی خاصی نداریم….». در حالی که درمتن اصلی پیام آمده است: «ما با مردم آمریکا هیچ دشمنی خاصی نداریم….» ‏

۳- در‏ آخرین هفته‌های قبل از پیروزی انقلاب،رهبران انقلاب، نه از دو کانال، که در گزارش خبری آمده است، بلکه از سه طریق با مقامات آمریکا مذاکره می‌کرده اند، در ایران از جانب شورای انقلاب آقایان مهندس بازرگان، دکتر سحابی و آیت‌الله موسوی اردبیلی با سولیوان و استمپل، کارمند سفارت؛ آقای دکتر بهشتی مستقیماً با سولیوان در تهران و سوم از طریق زیمرمن در پاریس با آقای {امام}خمینی.

‏۴- برخلاف‏ آنچه در این گزارش خبری آمده است من هیچگونه تماسی با وزارت امورخارجه آمریکا در دوران قبل از انقلاب نداشته‌ام. تنها پس از انقلاب بنا بر وظیفه‌ام به عنوان وزیر امور خارجه با مسئولان سفارت آمریکا در تماس بوده‌ایم. ‏

۵- بر‏ خلاف این گزارش خبری در جریان اشغال ستاد مشترک ارتش ایران در غروب روز ۲۲ بهمن و پیروزی انقلاب، مرحوم دکتر بهشتی همراه تیمی که ازجانب امام برای نجات امیران ارشد ارتش و مستشاران نظامی آمریکا (از جمله ژنرال فیلیپ گست) رفته بودم، حضور نداشت. آیت‌الله مهدوی کرمانی همراه ما بودند و مقامات آمریکا اشتباهاً ایشان را دکتر بهشتی تصور کرده‌اند. ‏

۶- آقای شهریار روحانی نماینده و سخنگوی آقای [امام] خمینی نبود. کارمندان سفارت ایران در واشنگتن پس از اخراج اردشیر زاهدی، سفیر شاه، با ما در پاریس تماس گرفتند و ضمن گزارش کارشان در خواست رهنمود کردند.

آقای [امام] خمینی طی حکمی به آقای دکتر جلیل ضرابی، از پزشکان برجسته ایرانی در آمریکا، ماموریت دادند تا با کمک هیأتی سفارت را اداره کنند. این هیأت پس از انتصاب دکتر سنجابی به سمت وزیر امور خارجه اداره سفارت را به کاردار جدید تحویل و استعفا داد.

پاسخ حسین دهباشی

درست چند روز مانده به سالگرد ارتحال امام، بنگاه سخن‌پراکنی بریتانیا، مدّعی اسناد تازه‌یافته‌ای می‌شود در باب ارتباط پنهان هم‌ایشان با دولت وقت آمریکا در دهه چهل هجری شمسی و در ابتدای مُبارزات وی با رژیم گذشته که یکی اتفاقاً از مُهم‌ترین فرازهای آن اشکال به لایحهٔ مصونیت قضایی مستشارانِ نظامی آمریکا است و این تعبیر تُند و مشهور که: «آمریکا از انگلیس بدتر، انگلیس از آمریکا بدتر، شوروی از هر دو بدتر، همه از هم بدتر». چارهٔ کار آیا پارازیت بر امواج ماهواره‌ای است؟»

بنیانگذار جمهوری اسلامی، در ذیل صفحهٔ بیست‌ونهم از وصیّت‌نامهٔ خود به تاریخ ۲۶ بهمن ۱۳۶۱ آورده است: «اکنون که من حاضرم، بعض نسبت‌های بی‌واقعیت به من داده می‌شود و ممکن است پس از من در حجم آن افزوده شود لهذا عرض می‌کنم آنچه به من نسبت داده‌ شده یا می‌شود مورد تصدیق نیست، مگر آنکه صدای من یا خط و امضای من باشد با تصدیق کارشناسان یا در سیمای جمهوری اسلامی چیزی گفته باشم.» و حالا آیا او که یازدهم دی ماه ۱۳۶۷ در نامه‌ای نامتعارف به رهبر یکی از دو ابرقدرت وقت واقعهٔ غیرقابل انتظار ۲۸ مرداد ۱۳۷۰ را پیش‌بینی و می‌نویسد: «برای همه روشن است که از این پس کمونیسم را باید در موزه‌های تاریخ سیاسی جهان جستجو کرد» این روزها را نیز دیده بود؟ حتّی با فرض صحّت سند منتشرشده از سوی بی‌بی‌سی گرچه چند روزی ممکن است طوفان دیگری در فنجان کم‌عمق چای مجازستان ایجاد شود امّا به واقع از منظر تاریخ‌پژوهی چیزی چندانی به معارف واقعی تاریخ کشور ما افزوده نشده است چرا که نخست: در متن سند نامی از امام خمینی نیامده و انتساب آن به وی تنها یک گمانه‌زنی است. دو دیگر: تاریخ آن که مورخ ۱۵ آبان ۱۳۴۲ است با سخنرانی آتشین و ضدآمریکایی نامبرده در ۴ آبان ۱۳۴۳ هم‌خوانی ندارد و سیّم: نه دربرگیرندهٔ دست‌خط یا پیامی کتبی که روایت پیامی شفاهی از سوی فردی به نام «حاج میرزا خلیل کَمَره‌ای» است و چه کسی است که به فارسی سخن بگوید و مثل یک‌ کلاغ، چهل‌ کلاغ را نشنیده باشد؟

مستندِ بی‌سند؛

«اسناد» ادعایی بی‌بی‌سی فارسی درباره پیام امام (ره) به کارتر چه اعتباری دارد؟‌

عبدالله شهبازی مورخ نیز به بررسی صحت ادعا و قابل اتکاء بودن اسناد منتشر شده توسط بی بی سی پرداخت و نوشت:

 بی.بی.سی. فارسی در 12 خرداد 1395/ اول ژوئن 2016 با تبلیغات فراوان مدعی شد به اسنادی دست یافته دال بر «تماس‌های سرّی آیت‌الله خمینی با دولت‌های جان اف. کندی و جیمی کارتر.»

پس از پخش برنامه فوق نوشتم: «جوسازی که بی. بی. سی. فارسی امروز کرد، دال بر انتشار اسناد «تماس‌های سری آیت‌الله خمینی با دولت‌های جان اف. کندی و جیمی کارتر» و تعارض فاحش این ادعا با برنامه‌ای که پخش شد، یکی از سبک‌ترین نمونه‌های پروپاگاندای سیاسی بود.»

آنچه در برنامه «شصت دقیقه» بی. بی. سی. فارسی، با اجرای آقای کامبیز فتاحی، پخش شد، در واقع برنامه‌ای بود برای تبلیغ «انقلاب سفید» محمدرضا شاه پهلوی و اصول آن و نیز تقلیل جایگاه امام خمینی در سال‌های 1341- 1343 به یک روحانی معمولی و فاقد جایگاه مرجعیت.

هر دو مورد را می‌تواند بطور جدی بررسی کرد؛ هم از «اصول انقلاب سفید» و پیامدهای بغایت مخرب آن برای جامعه ایران گفت و هم از جایگاه امام خمینی در دوران حیات آیت‌الله العظمی بروجردی و مرجعیت ایشان پس از رحلت آقای بروجردی. بحث ما این نیست. بحث درباره اسنادی است که بی. بی. سی. فارسی مدعی است «تماس‌های سری» امام خمینی با مقامات دولت‌های کندی و کارتر را بیان می‌کند.

اسناد ادعایی بی. بی. سی. فارسی در دو بخش است: بخشی مربوط به تماس ادعایی 15 آبان 1342 امام با سفارت آمریکاست و بخشی مربوط به دوران انقلاب.

درباره دوران انقلاب و مکاتبات جیمی کارتر، رئیس‌جمهور وقت آمریکا، با امام خمینی در پاریس، سال‌ها پیش دکتر ابراهیم یزدی توضیح داده‌اند. این توضیحات در کتاب «تاریخ سیاسی بیست و پنج ساله ایران» تألیف مرحوم سرهنگ غلامرضا نجاتی (1371)‌ درج شده (چاپ ششم، 1379، ج 2، صص 285- 301) و در جلد سوم خاطرات دکتر ابراهیم یزدی نیز انتشار یافته است.

بنابراین، مکاتبات کارتر با امام مسئله تازه‌ای نیست که بی. بی. سی. فارسی به عنوان «کشف جدید» درباره آن این همه جنجال کند. در همان شب 12 خرداد 95 نیز دکتر یزدی توضیحاتی درباره برنامه بی. بی. سی. فارسی منتشر کرده و تأکید نمود:

«این سخن نادرستی است. آقای خمینی پیام شخصی برای کارتر نفرستاد بلکه این کارتر بود که پیام فرستاد و ایشان به پیام او جواب داد.» و آنچه در گزارش بی. بی. سی. آمده «خلاصه ناقصی از پنجمین و آخرین پیام مبادله شده است.» در این خبر به نقل از آقای خمینی آمده است: «ما با آمریکایی‌ها هیچ دشمنی خاصی نداریم»، در حالی ‌که در متن اصلی پیام آمده است: «ما با مردم امریکا هیچ دشمنی خاصی نداریم.»

بخش مورد تأکید من ادعای «تماس سرّی» امام خمینی با دولت کندی است یعنی سندی که مدعی است 10 روز قبل از سفر 17 نوامبر 1963/ 25 آبان 1342 لئونید برژنف رهبر شوروی به ایران، یعنی در 15 آبان 1342، امام خمینی از طریق فردی بنام حاج میرزا خلیل کمره‌ای پیامی شفاهی برای سفارت آمریکا در تهران ارسال کرده با این مضمون:

«خمینی توضیح داد که او با منافع آمریکا در ایران مخالفتی ندارد. بر عکس، او اعتقاد داشت که حضور آمریکا در ایران برای ایجاد توازن در برابر شوروی و احتمالاً نفوذ بریتانیا ضرورت دارد.» و «او همچنین اعتقادش را درباره همکاری نزدیک اسلام و سایر ادیان جهان به ویژه مسیحیت توضیح داد.»

آنچه بی. بی. سی. فارسی به عنوان سند اظهارات میرزا خلیل کمره‌ای درج کرده سند از طبقه‌بندی شده سیا در سال 2005 نیست و فاقد شماره و مهر «طبقه‌بندی شده» و «از طبقه‌بندی خارج شده» اسناد رسمی است. استناد بی. بی. سی. فارسی به نسخه دیگری از همان سند است در کتابخانه جیمی کارتر که در دسامبر 2008 به صورت دیجیتال منتشر شده است.

این «سند» نیز گزارش سیا درباره ملاقات با میرزا خلیل کمره‌ای نیست بلکه پاراگرافی است از بولتن تحلیلی 81 صفحه‌ای سیا،‌ مورخ مارس 1980، که در آن مشخصات اصل گزارش سفارت آمریکا در تهران دیده نمی‌شود. بولتن 81 صفحه‌ای مارس 1980 سیا، مانند همین گزارش 12 خرداد 95 بی. بی. سی. فارسی، تحلیلی است درباره تاریخچه تعارض علما با رژیم شاه و علل وقوع انقلاب ایران.

روشن است که بی. بی. سی. فارسی باید اصل گزارش سیا را پیدا می‌کرد و با ارجاع به شماره و مشخصات آن را انتشار می‌داد. و واضح است که دستخطی از امام خمینی خطاب به کندی وجود ندارد و آن ادعای بزرگ و جنجالی فقط مبتنی بر همین بولتن است و نه حتی بر اصل گزارش سیا درباره دیدار کمره‌ای با مقامات سفارت آمریکا.

حتی اگر اصل ادعا را بپذیریم، یعنی قبول کنیم که در 15 آبان 1342 میرزا خلیل کمره‌ای به سفارت آمریکا مراجعه کرده و مطالبی را از قول امام خمینی عنوان کرده، پرسش مهم دیگری مطرح می‌شود:

آیا رابطه میرزا خلیل کمره‌ای با امام خمینی در این حد از صمیمیت بود که وی واسطه پیام «سرّی» ایشان برای رئیس‌جمهوری آمریکا شود؟

من اسناد کافی در اختیار ندارم و این پرسشی است که دفتر نشر آثار امام خمینی (ره) و مرکز اسناد وزارت اطلاعات باید پاسخ دهند. آنچه اجمالاً می‌دانم، بدون این که قصد بی‌احترامی به مرحوم حاج میرزا خلیل کمره‌ای را داشته باشم، روابط حسنه ایشان با حکومت پهلوی است. در خلاصه پرونده مرحوم کمره‌ای در ساواک مواضع سیاسی وی اینگونه بیان شده است:

«میرزا خلیل کمره‌ای فرزند ابوطالب در سال 1317 قمری مطابق با 1277 شمسی متولد شد. او برای تحصیل راهی اراک شد و سپس به همراه حاج شیخ عبدالکریم به قم منتقل شد. وی از مراجعی است که در دستجات سیاسی شرکت ندارد و دارای روحیه‌ای ملایم و افکار مترقی می‌باشد. مردم به علم و دانش او ایمان دارند اما وی را زاهد و متقی نمی‌دانند. به دنبال انجام رفراندوم در سال 1341 و دستگیری و زندانی شدن عده‌ای از مخالفین انقلاب سفید، نامه‌ای خطاب به شاه می‌نویسد و در آن تقاضای آزادی زندانیان را در آستانه عید نوروز می‌نماید. میرزا خلیل کمره‌ای صاحب تألیفات بسیاری از جمله «نسیم من روح الفرج بعد الشّدة‌» می‌باشد که در سال 1346 از سوی وزارت امور خارجه‌ منطبق با سیاست کلّی دولت شاهنشاهی اعلام می‌گردد.»

و در بولتنی با عنوان «گزارش ویژه: بررسی حوادث اخیر»، که ساواک در 20 خرداد 1342 برای شاه ارسال کرده درباره حادثه 15 خرداد 1342، در بخش پایانی با عنوان «در حال حاضر چه باید کرد؟» اینگونه آمده است:

«آنچه مسلم است برای دولت که اکنون دست به بازداشت آیت‌الله خمینی و برخی دیگر از علما و وعاظ ناراحت زده و به دنبال آن حوادثی به این صورت که ملاحظه شد روی داده راه برگشت و عقب نشینی وجود ندارد زیرا دادن کوچکترین امتیاز به روحانیون بر تجری آنان افزوده و دولت را با بزرگ‌ترین شکست مواجه خواهد ساخت‌. ولی در عین حال برخی راه‌حل‌ها و طرق وجود دارد که می‌توان بوسیله آن‌ها بدون دادن امتیاز موجبات اسکات مخالفین و برطرف ساختن بحران و جلب حمایت متدینین بی‌غرض را فراهم ساخت‌.»

در بند 6 فوق پیشنهاد می‌شود: «رعایت احترام بیشتری نسبت به روحانیون روشنفکر خوشنام نظیر [حسینعلی] راشد و [خلیل] کمره‌ای و استفاده از آن‌ها.»

همانطور که عرض کردم به اسناد مرحوم حاج میرزا خلیل کمره‌ای دسترسی ندارم و نوع رابطه ایشان با مرحوم امام خمینی را باید دفتر نشر آثار امام (ره) و مرکز اسناد وزارت اطلاعات توضیح دهند و برای امثال من روشن کنند که آیا چنین صمیمیت و رابطه نزدیک میان امام خمینی و مرحوم کمره‌ای وجود داشته است یا خیر؟

و نیز، به فرض پذیرش مراجعه آقای کمره‌ای به سفارت آمریکا آیا واقعاً ایشان حامل پیام شفاهی امام خمینی بوده یا نظرات شخصی خود را بیان کرده است؟ آنچه این قرینه را تقویت می‌کند علاقه مرحوم کمره‌ای به نگارش نامه به شاه و نیز به رؤسای جمهوری آمریکا است که نمونه آن نامه تابستان 1348 وی به ریچارد نیکسون است با عنوان «فتح بی‌غرور» و تبریک فتح کره ماه و تحقق وعده قرآن کریم.

این نخستین بار نیست که لابی متنفذ سیاسی- مالی بهائی غرب، که شریک مهم لابی نئوکان در طرح‌های آشوب‌گرانه در خاورمیانه بشمار می‌رود، مدعی کشف «سند» درباره رابطه چهره‌های برجسته ضداستعماری تاریخ ایران با دولت‌های بریتانیا یا ایالات متحده آمریکا می‌شود. سال‌ها پیش آقای عباس امانت، عضو بلندپایه دیگر این لابی و دوست آقای بهروز آفاق، مدیر آسیا و اقیانوسیه بی. بی. سی. و گرداننده پس‌پرده شبکه بی. بی. سی. فارسی، مدعی کشف سند مشابهی دال بر درخواست تحت‌الحمایگی میرزا تقی خان امیرکبیر، دولتمرد و صدراعظم خوشنام عصر قاجار، از دولت بریتانیا شد که همان زمان پاسخ دادم. در ادامه بحث، پاسخم به آن ادعای عباس امانت درباره امیرکبیر را منتشر می‌کنم.

2- ماجرای سند درخواست تحت‌الحمایگی میرزا تقی خان امیر کبیر از دولت بریتانیا

از گفتگوی عبدالله شهبازی با آقای محمدرضا ارشاد با عنوان «سیمای تاریخی یک دولتمرد». منتشر شده در روزنامه همشهری 19 و 20 دی 1384.

همشهری: اخیراً کتاب قبله عالم نوشته دکتر عباس امانت به فارسی ترجمه و منتشر شده که به بررسی تاریخ ایران در دوره ناصرالدین ‌شاه اختصاص دارد و بخشی از آن مربوط به امیرکبیر است. شما در سایت اینترنتی خود تعریضی به این کتاب داشته و نویسنده را به خصومت با امیرکبیر متهم کرده‌اید؟ چرا؟

شهبازی: ... نوشتم که عباس امانت با خصومت و عناد به امیرکبیر برخورد کرده و کوشیده تا به دلیل سرکوب شورشیان بابی و قتل علی‌محمد شیرازی (باب) از امیرکبیر انتقام بگیرد. عباس امانت در کتاب فوق میرزا تقی خان امیرکبیر را، برخلاف آنچه در فرهنگ سیاسی و تاریخنگاری ایران رایج است، علاقمند یا وابسته به استعمار بریتانیا جلوه می‌دهد و مستنداتی نیز برای این ادعای بزرگ ندارد... اینگونه برخوردهای مغرضانه ادامه می‌یابد و سرانجام امیرکبیر شخصیت زبونی جلوه‌گر می‌شود که برای نجات جان خود درخواست پناهندگی از سفارت انگلیس کرد. امانت در کتاب خود «سندی» از آرشیو ملّی بریتانیا نقل کرده که گویا نامه درخواست پناهندگی امیرکبیر از دولت انگلیس است در زمانی که در معرض قتل قرار گرفته بود. در این نامه، از زبان امیرکبیر خطاب به جاستین شیل (وزیرمختار بریتانیا)، آمده است:

«آن جناب اغلب گفته‌اند که از جانب دولت انگلیس خاصه دستور دارند ضعفا و ستمدیدگان را معاضدت فرمایند. من امروزه در ایران احدی را نمی‌شناسم که از خود من ستمدیده‌تر و بی‌کس‌تر باشد. این مختصر را در دم آخر به شما می‌نویسم: من بدون هیچ تقصیری نه فقط از مقام و منصب خود معزول بلکه ساعت به ساعت در معرض مخاطرات تازه می‌باشم. افراد ذینفع که دور شاه حلقه زده‌اند به این اکتفا ندارند که غضب همایونی تنها شامل حال من شود بلکه اولیای دربار را چنان بر ضد من برانگیخته‌اند که دیگر امیدی به جان خود و عائله و برادرم ندارم.

علیهذا، من و خویشان و برادرم خود را به دامن حمایت دولت بریتانیا می‌اندازیم. اطمینان دارم که آن جناب به معاضدت اقدام می‌کنند و طبق قواعد انسانیت و شرافت و به طرزی شایسته تاج‌وتخت بریتانیای کبیر و شأن ملّت انگلیس در حق من و خانواده و برادرم عمل خواهید فرمود.

فقدان هر گونه تقصیر اینجانب از یادداشت رسمی وزیر امور خارجه [بریتانیا] به وزیر خارجه این دربار مشهود است. دیگر توان نوشتن ندارم...» (عباس امانت، قبله عالم، صص 228- 229)

عباس امانت کم‌ترین تردیدی در صحت انتساب این نامه به امیرکبیر نکرده است.

همشهری: شما معتقدید که این نامه از آن امیرکبیر نیست. دلیل‌تان چیست؟

شهبازی: سند مورد استناد ایشان یادداشتی است به خط و زبان انگلیسی که ضمیمه گزارش مورخ 22 نوامبر 1851 کلنل شیل به لندن است و به عنوان «ترجمه نامه» امیرکبیر به وزارت خارجه بریتانیا ارسال شده. به عبارت دیگر، نامه‌ای به خط و امضای امیرکبیر در دست نیست. آیا می‌توان به این سادگی صحت و اصالت این ادعا را پذیرفت و هیچ بحث و کاوشی درباره اصالت این سند و صحت مطالب مندرج در آن نکرد؟ اصل نامه ادعایی امیرکبیر به شیل چه شده است؟ چرا چنین سند بااهمیتی را، برخلاف رویه رایج دیپلمات‌های انگلیسی، شیل برای حفظ در بایگانی وزارت امور خارجه بریتانیا به لندن ارسال نکرده است؟

بعلاوه، کسانی که با اسناد تاریخی کار کرده‌اند می‌دانند که هر چه مأموران بریتانیا به لندن فرستاده‌اند الزاماً به عنوان «سند معتبر» شناخته نمی‌شود. هر کس با نثر منشیانه و محکم امیرکبیر آشنایی داشته باشد، با مطالعه سطور فوق به روشنی درمی‌یابد که نوشته فوق، نه در شکل نه در محتوا، از امیرکبیر نیست هر قدر او را درمانده و شکسته فرض کنیم. بهرحال، تاکنون نویسندگانی بوده‌اند که امیرکبیر را به دلیل مبارزه با نفوذ استعمار بریتانیا هوادار روس‌ها می‌دانستند ولی انتساب «انگلوفیلی» امیرکبیر از ابداعات دکتر عباس امانت است.

همشهری: آیا غیر از این نمونه دیگری را هم از نادرستی استنادات کتاب یادشده سراغ دارید؟

شهبازی: بله! نمونه دیگری را ذکر می‌کنم که هم نشانه سوءنیت دکتر عباس امانت است و هم کم‌دانشی او:

امانت برای خراب کردن چهره تاریخی امیرکبیر از «مجلس مشورتی» یک تصویر آرمانی به دست می‌دهد که امیرکبیر مانع از تداوم فعالیت آن شد و به این ترتیب ظهور نهادهای دمکراتیک در ایران را تا انقلاب مشروطه به تأخیر انداخت... امانت مدعی است که «شاید» اندیشه «مجلس مشورتی» در ایران به تأثیر از کنت سارتیژ، وزیرمختار فرانسه، بوده؛ و برای اثبات مدعای خود، باز بدون ارائه سند و مدرک، سارتیژ را نماینده جمهوری‌خواهان تندرو فرانسوی معرفی می‌کند. امانت می‌نویسد: «انحلال مجلس امرای جمهور چه ‌بسا ناشی از برخوردی سیاسی مابین امیرکبیر و کنت دو سرتیژ، وزیرمختار فرانسه در تهران، نیز بود که بالاخره به قطع روابط دو کشور انجامید... میرزا مسعود انصاری [وزیر خارجه]... به امیرکبیر قبولانید که مسئول اصلی القای فکر مجلس مشورتی، و نیز فکر جمهوریت، به سیاستمداران ایرانی وزیرمختار فرانسه بوده است. این در زمانی بود که انقلاب 1848 اروپا را درنوردیده بود و فرانسه همه جا نقش جمهوری‌خواهی تندرو را بازی می‌کرد. امیرکبیر حق داشت از وزیرمختار فرانسه و دولتش نگران باشد. جمهوری دوّم فرانسه در ماه ژانویه همان سال به حکومت پادشاهی لوئی فیلیپ پایان داده و در ماه نوامبر قانون اساسی جدیدی را به تصویب رسانده بود. (همان مأخذ، صص 164-165)

باید پرسید: «انقلاب 1848 و جمهوری‌خواهی تندرو» چه ربطی به کنت سارتیژ و کانون‌های دسیسه‌گر و شیاد مالی- سیاسی فعال در ایران داشت که سارتیژ نماینده آن‌ها بود؟ کنت سارتیژ، که لقب «کنت» نشانه مقام اشرافی اوست، از سال 1841، پس از اتمام مأموریت کنت دوسرسی، وزیرمختار فرانسه در ایران شد. شروع و بخش عمده دوره فعالیت او در ایران در زمان لویی فیلیپ اورلئان (پادشاه وقت فرانسه) است که حکومتش به «سلطنت بورژوازی» شهرت دارد و به عنوان فاسدترین حکومت تاریخ فرانسه شناخته می‌شود. به عبارت دیگر، سارتیژ نماینده حکومت لویی فیلیپ در تهران بود و ربطی به جمهوری‌خواهی و انقلاب 1848 نداشت. سارتیژ با محمد شاه و حاج میرزا آقاسی نزدیک‌ترین روابط را داشت تا سرانجام میرزا تقی خان امیرکبیر عذر او را خواست و سارتیژ در 22 مه 1849 ایران را ترک کرد.

امانت این تحلیل‌های سبک و کم‌مایه را ادامه می‌دهد و شیوه برخورد امیرکبیر به کنت سارتیژ و دولت وقت فرانسه را به دلیل گرایش‌های «انگلوفیلی» امیرکبیر می‌داند. امانت می‌نویسد:

«می‌توان برخورد ضدفرانسوی امیرکبیر را حمل بر این هم کرد که وی شایق بود به قدرت‌های همسایه، بویژه به بریتانیا، نشان دهد که وی برتری تخطی‌ناپذیر آنان را در حوزه امور خارجی ایران به رسمیت می‌شناسد. قطع رابطه نهایی با فرانسه در 1850 میلادی (1266 هـ. ق.) یکی از خبط‌های مسلم امیرکبیر در زمینه سیاست خارجی بود و این خطا بدون آنکه او بخواهد باعث افزایش رقابت روس و انگلیس در ایران شد.» (همان مأخذ، ص 165)

عباس امانت نمی‌داند که میراث انقلاب فوریه 1848 فرانسه در فاصله زمانی بسیار کوتاه، قریب به چهار ماه، مصادره شد. جمهوری‌خواهان تندرو، مانند لویی بلانکی و آرمان باربه، را قصابانی چون ژنرال کاونیاک از صحنه سیاست فرانسه حذف کردند و راه را برای صعود یک عضو سابق پلیس ضد شورش انگلستان بنام لویی بناپارت به قدرت هموار نمودند. به این ترتیب، وارث انقلاب 1848 فرانسه همان آریستوکراسی مالی بود که در زمان لویی فیلیپ زمام فرانسه را تمام و کمال به دست داشت و از پیوند تنگاتنگ با شرکای لندنی خود برخوردار بود. به تعبیر مارکس، جامعه فرانسه تنها لباس خود را از سلطنت به جمهوری تغییر داد. می‌دانیم که لویی بناپارت، که ویکتور هوگو به تحقیر او را «ناپلئون صغیر» خواند، بزرگ‌ترین متحد الیگارشی لندن بود؛ در جنگ کریمه و در جنگ دوّم تریاک علیه مردم چین و به‌سود سوداگران اروپایی و آمریکایی متحد لندن و در کنار پالمرستون بود. در دوران اوست که به سال 1860 نیروهای فرانسوی، در کنار انگلیسیها و ارتش خصوصی قاچاقچیان تریاک، شهر پکن را اشغال کردند، کاخ تابستانی امپراتوران چین را به آتش کشیدند و هرچه را که به‌دستشان رسید به تاراج بردند تا، به تعبیر آلفرد کوبن، «برتری تمدن اروپایی را به اثبات رسانند.» در زمان لویی بناپارت بود که سرزمین مصر در ابعادی فراتر از گذشته به عرصه غارت‌گری سرمایه‌داران فرانسوی و انگلیسی و شرکای یهودی‌شان بدل شد. همین لویی بناپارت بود که اندکی پس از امیرکبیر میانجی ایران و انگلیس در مسئله هرات شد، قرارداد ننگین پاریس (4 مارس 1857) را بر ایران تحمیل کرد و به تعبیر مرحوم خان ملک ساسانی دین‌ خود را به پالمرستون ادا نمود.

چنانکه ملاحظه می‌شود، میزان آشنایی دکتر عباس امانت با تاریخ سده نوزدهم اروپا در حد یک مبتدی است. این تأسف‌انگیز است که فردی پس از دریافت مدرک دکتری از دانشگاه آکسفورد، سال‌ها تدریس در دانشگاه ییل و ریاست بر شورای مطالعات خاورمیانه این دانشگاه چنین بی‌اطلاع باشد.





  تعداد بازديدها: 1586


 
نظرات خوانندگان:
 

نظرات حاوي توهين، افترا، تهمت و نيش به ديگران منتشر نمي‌شود.

نام:
پست الکترونيک:
متن پيام:


 
آخرين اخبار و مطالب 
اطلاعیه:
برگزاری مراسم سوگواری حضرت امام جعفر صادق(ع)
بمناسبت چهل و دومین سالگرد شهادت
تصویری از کارت پایان اولین دوره ی آموزشی بسیج شهید والامقام علی اصغر پورسلطان
عضو شورای شهر: ۶۰ درصد ساکنان جوادیه تهران افغانستانی هستند!
خبر جدید نائب رییس مشاوران املاک /جمعیت افغان ها در این مناطق بیشتر از ایرانی‌هاست
طالبان در پنجشیر جمع‌آوری موبایل‌ های هوشمند را از سر گرفته‌اند
کاکایی، کارشناس صنعت خودرو: مردم پول ندارند سمند ۲۰ سال پیش را عوض کنند؛ می خواهند خودروی برقی یک میلیارد و ۳۰۰ میلیونی وارد کنند؟
یادداشتی از: حجت الاسلام قهرمانی نژاد*
حجاب،امر یا توصیه؟!
یادداشتی از: حجت الاسلام هادی سروش
اگر مطهری و مبارزه او با تحجر ادامه داشت
یادداشتی از: علیرضا کنگرلو
ما هیچ، ما نگاه
به مناسبت گرامیداشت روز معلّم
بیانات مقام معظم رهبری در دیدار معلمان
یادداشتی از: امیررضا لطفی پناه
ناگهانی بود. اصلا قرار نبود که اینطوری شود!
موج مهاجرت پرستاران؛ عمان ۶ برابر ایران حقوق می‌دهد
به اهتمام آقای میکائیل جواهری
چند خاطره سازنده مخصوص روحانیان حاکم درباره سجایای روحانی مرحوم حجت‌الاسلام محمدتقی بهلول
ارزش مقام معلم در جهان
افشای بهانه بعدی تل‌آویو برای ماجراجویی علیه تهران!/ تقلای آمریکا برای مهار اسرائیل
چگونه با مرد یک و نیم تریلیون دلاری ابوظبی جلسه ملاقات بگیریم؟ / گزارش بلومبرگ از «شیخ طحنون» را بخوانید
نصیرایی، نماینده مجلس: اظهارات منتشر شده در خبرگزاری ایرنا به نقل از من در مورد مرکز پژوهش ها خلاف واقع است
توصیه پلیس برای نصب ردیاب روی خودرو
پوستر:
مراسم سالگرد تدفین 5 شهید گمنام در امامزاده حسن (ع) و اولین سالگرد جانباز شهید حاج رحیم حیدریان
اختصاصی:
دو پوستر فرهنگی، اجتمایی بمناسبت روزکارگر و معلم، آثاری از خانم شیرین نوشیروان

آرشیو همه مطالب


 
پربازديدها 
یادداشتی از: حجه الاسلام هادی سروش
چه کسانی نهی از منکر را از حریم «منطق و عقل» دور کردند؟!
برخی از پیام های تسلیت در پی درگذشت همسر شهید آیت الله سید مصطفی خمینی
گزارش تصویری:
برگزاری کلاس درس نهج البلاغه توسط استاد حاج بهرام رحیمی در هیئت انصارالخمینی (ره) حسینیه ی آل یاسین (ع) 1403/2/10
یادداشتی از: آقای میکائیل جواهری
نماز را در هر حال و حالتی بجا آوریم
به مناسبت اولین روز از هفته کار و کارگر
بیانات مقام معظم رهبری در دیدار کارگران
سرکوب اعتراضات دانشجویی حامیان فلسطین در دانشگاه های آمریکا با گارد ایالتی (+عکس)
حجت الاسلام والمسلمین حاج شیخ حسین انصاریان‌:
نمازهای جماعت الان در کشور ما ورشکسته است
گزارش تصویری:
بمناسبت 5 اردیبهشت، چهلمین سالگرد شهادت یار دیرین، شهید والامقام احمد دالکه
به بهانه ی چهلمین سالگرد شهادت
مثنوی " علمدار بسيج " در وصف شهيد بزرگوار احمد دلاكه (دالکه) سروده ی علی اکبر پورسلطان (مهاجر)
در مراسم رونمایی از کتاب «چالش‌های تاریخی»؛
مرتضی اشراقی: اندیشه‌های امام به‌طور هدفمند تحریف می‌شود/ شاخص و ملاک حقیقت اندیشه حضرت امام، رهبر معظم انقلاب هستند/ یکی از وظایف مهم مورخ، جهاد تببین است/ امروز مردم غزه تاریخ ساز یک حماسه عظیم هستند
استاد حوزه علمیه قم : اگر برای آبادانی دین کاری نمی کنیم، دین را خراب تر نکنیم
آیت الله علوی بروجردی: روحانیت در عصر آیت‌الله بروجردی، با سازمان‌دهی ایشان به اوج رسید/ ایشان معتقد بودند ما برای دنیا حرف داریم
روایت همسر حاج‌آقا مصطفی از آداب معاشرت امام
یادداشتی از: حجت الاسلام عبدالرحیم اباذری
به مناسبت دهمین سالگرد درگذشت آیت الله ملکوتی/منادی شفاف سازی در تولیت
مثنوی "گرگ درون" سروده ی فریدون مشیری
در دیدار امام و کانون نویسندگان چه گذشت؟
مراسم تشییع همسر شهید آیت الله سید مصطفی خمینی شنبه برگزار می شود
پوستر:
حجاب از منظر مقام معظم رهبری
حضرت امام: ملت‌ها باید حکومت‌ها را وادار کنند که در مقابل اسرائیل بایستند
با دعوت از وزرای اقتصاد و صمت به مناظره تاکید شد؛
فرشاد مومنی: به سوی روند قهقرایی گسترش فقر و عقب ماندگی حرکت می کنیم/ راحت می گویند نقشی در افزایش نرخ ارز نداریم! / وزیر مسئول تولید، می گوید آنقدر واردات کرده ایم که گلوگاه های گمرکی بند آمده! با عنوان «اصلاحات پارامتریک» از جیب حقوق بگیران سرقت می کنند


 
آمار بازديد از سايت 
تعداد بازدید امروز: 11270
تعداد بازدید دیروز: 34818
بازدید کل: 67116027
مشاهده آمار کامل
تمامي حقوق براي هيئت انصارالخميني (ره) محفوظ است.