انصار الخميني (ره) :: ما رَاَیْتُ اِلاّ جَمیلا

تاريخ انتشار: 30 شهريور 1397 ساعت 16:23:30

به اهتمام: حاج حسن وفایی
ما رَاَیْتُ اِلاّ جَمیلا

خطبه حضرت زینب(س) کوفه
- ای مردمان حیله گر و خیانت کار اشک چشمانتان خشک نشود و ناله هایتان آرام نگیرد.
- سوگندهای خود را در میان خویش وسیلۀ فریب و تقلب ساختید.
- آیا در میان شما جز وقاحت ، رسوایی ، کینه ، نفاق و تملق چیز دیگری یافت می‌شود؟
- دامان خود را به ننگ جنایتی آلوده اید که ننگ و پلیدی آن را از دامان خود تا ابد نتوانید شست.
- جنایتی که سر آغاز جنایات دیگری در تاریخ گشته ، سیاه ، تاریک و جبران ناپذیر بود.
- مهلتی که خدای متعال به شما می‌دهد موجب خوشی شما نگردد که خدا در عذاب کردن بندگان خود شتاب نمی‌کند.

خطبه حضرت در مجلس ابن زیاد
- ابن زیاد گفت خدارا سپاس که شما را رسوا ساخت و نادرستى خبرهاى شما را نشان داد!
- حضرت زینب سلام الله علیه فرمود فقط فاسق رسوا می شود و فاجر روغ می گوید و آن دیگرى است
- ابن زیاد گفت کار خدا را نسبت به برادرت و خاندانت چگونه دیدى؟
- حضرت زینب سلام الله علیه فرمود (ما رَاَیْتُ اِلاّ جَمیلا) جز زیبایی ندیدم گروهى بودند که خداوند شهادت را برایشان مقدر کرد وآنان نیز شتافتند به زودى خداوند تو و آنان را گرد خواهد آورد میان شما داورى خواهد کرد در آن روز بنگر چه کسى پیروز خواهد بود؟ اى پسر مرجانه! مادرت به عزایت بنشیند
- ابن زیاد گفت خداوند قلبم را با کشتن حسین و خاندانت تشفّى داد!
- حضرت زینب سلام الله علیه فرمود به جانم سوگند بزرگ مرا کشتى ، شاخه عمرم را قطع کردى و ریشه مرا از جا درآوردى و اگر این کار مایه تشفّى قلب توست به خواسته ات رسیدى
- ابن زیاد درمانده گفت این زن پیوسته موزون و مسجّع سخن مى گوید پدرش نیز شاعر بود
- حضرت زینب سلام الله علیه فرمود مرا با سجع کارى نیست آنچه بر زبانم جارى شده سخنانى بود که از سوز و داغ سینه ام برخاست

خطبه حضرت در مجلس یزید
- ای یزید شادمان و مسروری که دیدی دنیا چند روزی به کام تو شد و کارها بر وفق مراد تو می چرخد و حکومتی که حق ما بود در اختیار تو قرار گرفته است.
- چگونه به دشمنی با ما نشتابد آن کسی که کینه ما را از بدر و احد در دل دارد.
- با چوب بر دندانهای سید جوانان اهل بهشت می زنی در حالیکه دلهای ما را مجروح و زخمناک نمودی و اصل و ریشة ما را با ریختن خون ذریة رسول خدا و ستارگان روی زمین بریدید.
- بارالها بگیر حق ما را و انتقام بکش از هر که به ما ستم کرد.
- اگر مصایب روزگار مرا بر آن داشت که با تو مخاطبه و تکلم کنم ولی بدان قدر تو را کم می کنم و سرزنش تو را عظیم و توبیخ تو را بسیار می شمارم
- این جزع و بی تابی که می بینی نه از ترس قدرت و هیبت توست لکن چشمها گریان و سینه ها سوزان است.
- ای یزید! اگر امروز ما را غنیمت خود دانستی زود باشد که این غنیمت موجب غرامت(ضرر) تو گردد.
- ای یزید! هر کید و مکر که داری بکن هر کوشش که خواهی بنمای هر جهد که داری به کار گیر به خدا سوگند هرگز نتوانی نام و یاد ما را محو کنی وحی ما را نتوانی از بین ببری به نهایت ما نتوانی رسید هرگز ننگ این ستم را از خود نتوانی زدود.