تاريخ انتشار: 12 ارديبهشت 1394 ساعت 13:54:30
مثنوی ” علمدار بسیج ” در وصف شهید بزرگوار احمد دلاکه(دالکه) سروده ی علی اکبر پورسلطان(مهاجر)

احمد دلاکه عزیز دل است
وصفِ صفاتش به زبان مشکل است


محوِ نگاه و سخن یار بود
بر سپه ناصره سردار بود

 

شیفته ی راهِ حسینی هم اوست
کشته ی میثاق خمینی هم اوست

 

میرِ علمدارِ بسیج احمد است
تا به ابد در دو جهان سرمد است

 

صف شکن لشکرِ دینِ مبین
یار ولایت نبود غیر از این

 

دشمنِ کفّار و منافق ستیز
در نظرش نور و سیاهی تمیز

 

آنکه عیان بود ، اسیر فساد
شور و خروشش همه دارد بیاد

 

یادِ خدا در همه احوال بود
فارغ از آن همهمه و قال بود

 

گوش به فرمان ولی بسته بود
وز رخِ زیبای جهان خسته بود

 

مردِ عمل بود در آن روزگار
دستِ تهی شاکرِ پروردگار

 

او ز کرم شهره ی بازار بود
مهر و وفا هر دو خریدار بود

 

یارِ ضعیفانِ زمین خورده اوست
در غمشان همره و افسرده اوست

 

وانکه ندارد گهری جان اوست
در رهِ حق تحفه ی دکّان اوست

 

حافظ گمنام عدالت گری است
نقلِ حدیث اش سخنِ دیگری است

 

چشمِ نترس و جگرِ شیر داشت
بر دو لبش نغمه ی تکبیر داشت

 

عشق بجانش شرر افکنده بود
ساعی ی جوینده ی یابنده بود

 

مونس و همراهِ مهاجر چه شد
رفت و به این سوی زمین خیره شد

  تعداد بازديدها: 6873
   


 
23 ارديبهشت 1394   
م. رحیمی
فقط با حسرت و اشک باید گفت به دیدارشان بسیار دلتنگیم، خدایا با شهادت در راهت وصال دیدارشان را عنایت فرما.با تشکر از سراینده مثنوی بسیار زیبا و گویا برادر عزیز و استاد گرامیم حاج علی اکبر پورسلطان



این مطلب از نشانی زیر دریافت شده است:
http://fajr57.ir/?id=64613
تمامي حقوق براي هیئت انصارالخميني محفوظ است.