تاريخ انتشار: 19 بهمن 1396 ساعت 00:27:52
به "دین بخشنامه ای" پایان دهیم


اگر ضعف ایمان در جامعه وجود دارد و نتیجه اش، همه این مشکلات است، این روحانیون هستند که باید پاسخ دهند که چرا در انجام وظیفه ذاتی و اساسی خود تا بدین اندازه کوتاهی کرده اند؟... "دین بخشنامه ای"، در نهایت به گسترش ریاکاری در جامعه می انجامد و ریا، مانند ماری سمی به سمت خود دین بر می گردد و زهر خود را بر پیکر آن وارد می کند.

 عصر ایران - "اگر تا به حال مسیرتان به یکی از دانشگاه‌ها خورده باشد، ممکن است با برخی از مسائل برخورد کنید که باعث تعجب‌تان شده باشد، مثل سیگار کشیدن چند دانشجو در محوطه دانشگاه، که گاهی این مسأله در میان دانشجویان دختر هم دیده می‌شود یا اینکه برخی مواقع هم با پوشش‌های عجیبی که در شان دانشجو نیست، مواجه می‌شوید."

این، بخشی از یادداشت (دیروز) کیهان درباره بخشنامه 8 ماده ای جدید دانشگاه آزاد اسلامی است که به تعبیر این روزنامه "در صورت اجرای صحیح و البته همکاری همه دانشجویان برای ساختن دانشگاهی در شأن یک جوان ایرانی، بسیاری از این ناهنجاری را رفع کند."

در این که باید در دانشگاه ها، اصول رفتاری خاصی رعایت شود تردیدی نیست همان طور که برخی دانشگاه ها و شرکت ها در سراسر جهان، پوشش خاصی را به دانشجویان یا کارمندان خود الزام می کنند؛ اما سخن اینجاست که در ایران، رسم، عرف و قانون نیست که دانشجویان ملزم به پوشیدن لباس خاصی شوند. از این رو، دانشگاه به عنوان امتداد جامعه بیرون از آن، پذیرای هنجارهای عمومی جامعه است؛ لذا دانشجویان دختر و پسر در دانشگاه ها ، اعم از دولتی و آزاد و ... همان لباس هایی را می پوشند که در کوچه و خیابان و محل کار بر تن دارند یا حتی پوشیده تر و وزین تر.

از اول انقلاب تا کنون، نگاه بخشنامه ای به حجاب و پوشش و سپس برخوردهای سلبی، مهم ترین کارهایی است که از دست مسؤولان برآمده است. یک زمانی بخشنامه شد که اگر خانم بدحجابی به ادارات دولتی و نهادهای عمومی آمد، به او خدمات ندهند؛ حتی مغازه دارها را ملزم کردند که در ورودی فروشگاه هایشان تابلوی "از ارائه خدمان به زنان بدحجاب معذوریم" را نصب کنند.
هر از گاهی هم نیروی انتظامی را واداشتند که ون هایش را در چهارراه ها و مقابل مراکز خرید مستقر کند و زنان و دخترانی که حجاب شان کامل نبود را دستگیر کنند.
نتیجه اش چه شد؟ حجاب ها روز به روز کم رنگ تر شدند و آرایش ها حتی از آرایش زنان اروپایی و آمریکایی غلیظ تر!

تجربه 40 ساله نشان داده است که راه حل مسأله حجاب، زور و دستور نیست. هر چه اجبار و الزام بیشتر شده، به همان اندازه حجاب ضعیف تر. حتی رفته رفته کار به آنجا رسیده که حجاب مسأله ای سیاسی شده است به گونه ای که اگر زنی بخواهد مخالفت خود را با سیاست های حکومتی نشان دهد، از حجابش می کاهد یا روسری اش را در کنار خیابان، بر سر چوب می زند. در واقع، سیاست های بخشنامه ای و دستوری درباره حجاب، این دستور دینی را که رعایت یا عدم رعایت اش، بسته به باورهای دینی افراد است را به یک سوژه سیاسی تبدیل کرده یا بهتر است بگوییم تقلیل داده است.

اگر امروز حجاب از سوی بسیاری از زنان رعایت نمی شود یا تعداد افرادی که نماز نمی خوانند سر به میلیون ها نفر زده است، یا اختلاس و رشوه خواری بیداد می کند، یا خیلی ها به سادگی آب خوردن دروغ می گویند یا روابط نامشروع دارند و ... علتش یک چیز است: ایمان دینی شان ضعیف شده است.
حال سؤال اینجاست: چه کسانی متولی  پاسداشت و تقویت ایمان مردم هستند؟ در همه ادیان و از جمله در اسلام، این روحانیون هستند که عهده دار این مهم اند.

بنابراین، اگر ضعف ایمان در جامعه وجود دارد و نتیجه اش، همه این مشکلات است، این روحانیون هستند که باید پاسخ دهند که چرا در انجام وظیفه ذاتی و اساسی خود تا بدین اندازه کوتاهی کرده اند؟ دهها هزار مدرسه علمیه ، مسجد، هیات، مهدیه، حسینیه، مرکز فرهنگی، دفتر سازمان تبلیغات، نهاد نمایندگی، شبکه های رادیویی و تلویزیونی و ...  40 سال است که در اختیار روحانیون قرار دارد و بودجه های کلانی هم مستقیم و غیر مستقیم در اختیار آنان قرار گرفته است. آیا نباید گزارش دهند که برای حفظ دین مردم و تقویت ایمان در جامعه چه کرده اند و چقدر اثرگذار بوده اند؟ آیا نباید به جای آن که صرفاً منتقد وضع موجود باشند، پاسخگوی وضعیت حاضر باشند؟

نمی شود که روحانیون درگیر حواشی شوند و از کار اصلی اش باز بمانند و آنگاه که مشکلات پدید آمد، به دستگاه های مختلف بگویند زود بخشنامه صادر کنید؛ غاقل از آن که "دین بخشنامه ای"، در نهایت به گسترش ریاکاری در جامعه می انجامد و ریا، مانند ماری سمی به سمت خود دین بر می گردد و زهر خود را بر پیکر آن وارد می کند.

از 40 سالگی به عنوان سن بلوغ عقلی و ثبات شخصیتی یاد می شود و در 40 سالگی انقلاب اسلامی، وقت آن رسیده است که به خطای راهبردی "بخشنامه ای کردن دین" پایان داده شود و روحانیون مسؤولیت خود در قبال دین جامعه را بپذیرند و به جای اشتغال در امور اجرایی، تمام توان خود را صرف دین باوری و دین داری کنند. اگر چنین شود، آنگاه دیگر نیازی نیست دانشگاه آزاد و بقیه، مدام بخشنامه دهند و باید و نباید کنند.

  تعداد بازديدها: 1986
   


 



این مطلب از نشانی زیر دریافت شده است:
http://fajr57.ir/?id=79263
تمامي حقوق براي هیئت انصارالخميني محفوظ است.