تاريخ انتشار: 14 دي 1398 ساعت 22:45:42
شهادت مشتاق تو بود!

جماران: نماز صبح را که خواندم خبر وصال سرخت را که سالها منتظر آن بودم و هربار با حضورت در این طرف و آن طرف  دلم می لرزید و دعا می کردم  که خدا تورا بسلامت بدارد، شنیدم.

شوکه شدم .ابتدا باورم نشد. فکرکردم از این دست خبرهای ساخته شده در فضای مجازی است، اما دقایقی بعد که دیدم سپاه این خبر را تایید کرد و خبر از رسانه ملی هم منتشر شده باورم شد. باورم شد که بالاخره عروس زیبای شهادت که سالها بی تاب وصال تو بود، به آرزویش رسید.

شب جمعه ای که خدا، خوب ترین خوب ها را به دیدارخود می خواند، تو را به سوی خود برد.

اکنون ساعت هفت صبح است چند ساعت پس ازعروج سرخت به ملکوت.

آمریکا رسما شهادت تو را برعهده گرفت تا انتقام شکست های پی درپی برنامه های خود که توسط عمالش داعش و.. دنبال می شد را از تو و از ملت ایران  که تو فرزند برومند آن بودی، بگیرد.

جهان به یاد دارد وقتی مقتدرانه گفتی اعلام می کنم تا سه ماه دیگر جهان شاهد شکست کامل داعش در منظقه خواهد بود و با حضورت در ابوکمال سوریه پایان کار داعش را  مقتدرانه به جهان اعلام کردی، چه دلهایی که شاد نشد و چه عزایی که دشمنان اسلام و بشریت نگرفتند. که دیدند با صرف میلیاردها دلار هزینه و دادن تلفات تیرشان  درتجزیه جهان اسلام به دولتهای کوچک برای راحت بلعیده تر شدن به سنگ خورد.

امریکا تو را باعث شکست برنامه های خود دراین سالها می دانست .

امریکا شیطان بزرگ اگرچه تورا کشت اما  اکنون و شاید برای مدتهای طولانی از خشم مردان مقاومت در تمام دنیا دچار وحشت شد .

همین الآن خبرها حاکی از این است که امریکا سفیرو نیروهای خود را از بغداد به امریکا فراخوانده است.این طلیعه شکست های امریکاست. چون از این پس ازروی آرامش را به خود نخواهد دید. می بینی که مرگ سرخ تو چگونه باعث  وحشت امریکا شده است.

رفتی و با رفتنت عزتت بیشتر شد. حالا دنیا خواهد دید که در لبنان و سوریه برای توچه خواهند کرد.جهان منتظر نطق آتشین برادرت سیدحسن نصرالله است وانتقام خون و توسط برادرانت حز ب الله لبنان از ستمکاران.

سپاهیان و ایرانیان وغیر ایرانیان به تو غرور داشتند واگرچه با رفتنت غرورشان شکست، اما قاسم ها برخواهند ساخت واین خلا را جبران خواهند کرد.

خون سرخ تو با خونهای عراقیها ولبنانیها  بر زمین ریخته شد تا از آن در ایران وعراق ولبنان صدها و هزاران قاسم سلیمانی برخیزد! چه سخاوتمندانه با خود نه نفر را به بهشت حق مهمان کردی .ابومهدی و یاران دیگرت.

تردید ندارم تا ایران هست که همیشه هست، بعنوان یک شهید سرافراز مزارت دارالشفای آزادگان خواهد شد.

از این پس چه میادین ومکانهایی که با نام تو زینت نخواهند گرفت.کرمان عزیز که جای خود دارد.

تردید ندارم سیدااشهداعلیه السلام از تو به پاس خدماتت به ایران و عراق و لبنان و سوریه و یمن و بحرین قدردانی بسیار خواهد کرد و جهان اسلام در سوگ تو خواهد گریست ودشمنان اسلام شادمان که تو در این عرصه خاک دیگر نیستی تا از طنین گامهایت ارکان شان به لرزه  درآید.

تردید ندارم دشمن از کشتن تو پشیمان خواهد شد .

دلم برای فرزندان شهیدی می سوزد که هرازچند بار به آنها سرمی زدی وآنها را پدرانه و مهربانانه  درآغوش می کشیدی.از آغوشت محروم شدند برای همیشه.

این دنیا دیگر با رفتن تو خیلی جای ماندن نیست. باور کن این را از ته دل می گویم.تا خبر را شنیدم یاد خاطره ای با توافتادم .سال ها قبل که با هم یک ماه درسفرمکه وهم اتاقی بودیم و از سوی بعثه نمایندگی رهبری نظارت کاروانهای حج را دنبال می کردیم.روز آخر به من گفتی رجائی، برویم برای وداع با بیت الله الحرام . رفتیم  و طواف وداع بیت کردیم . وقتی خواستیم برگردیم  پشت  محوطه چاه زمزم ایستادی و آرام اشک ریختی وبا خدایت و با کعبه معظمه حرفهایی گفتی که چون با فاصله درکنارت شاهد این صحنه بودم، نشنیدم. به گمانم بیت  الله الحرام ومحترم هم دیگر تو را ندید.

من اما دل تنگ ندیدن چهره معصوم تو و بارش اشک های آرام تو هستم، وقتی ازبی تابی وصال یاران شهید ت بخصوص احمد کاظمی می گفتی با خود می گفتم خوشا به حال حاج احمد که حاج قاسم بی تاب وصال اوست.

اشک هایی که اکنون در سرای باقی به لبخند تبدیل شده است .تردید ندارم دراولین لحظه شهیدان احمد کاظمی و مهدی باکری و حسین خرازی وهمت و صدها شهیدی که در دوران جنگ با فرماندهی ات به فیض شهادت رسیدند لبخند زنان تورا استقبال کرده اند.

اکنون که این کلمات را می نویسم یاد پیامی افتادم که توسط یکی از سرداران کرمانی سپاه به تو دادم که در دورانی که خیلی از فرماندهان جنگ از ترس و یا احتیاط  از عتابهایی که ممکن است بشوند دیدار با هاشمی را که فرمانده آنها درجنگ بود ترک گفته اند تو چرا که کرمانی هستی سری به ایشان نمی زنی و اندکی بعد آمدی و با هاشمی نیمه محصور و مظلوم دیدار کردی. بعدها هم که با هاشمی عزیز ذکر خیرت بود به من می گفت هرازچند گاهی با او دیدار می کرده ای.

خیلی ها خواستند تو را هرینه بازیهای بی ارزش سیاست در داخل کنند اما هوشمندانه  تن به این بازیها ندادی.

قاسم، مرگ در رختخواب و با بیماری وحادثه برای تو کوچک بود وظلم به شهادت. سال ها شهید بودی. این را همه می دانند. شهادت تو را خیلی ها از جمله من انتظار می کشیدند .شهادت تو یک امر منتظره بود نه غیر منتظره عجیب بود اگر شهید نمی شدی.تو هر لحظه شهید بودی .

مگر این خاطرات با تو مرا رها می کنند؟ .به من حمله می کنند تا برصفحه کاغذ بیایند و از تو بگویند.

در مسجد ولی عصر-مسجد خوزستانیها ی مقیم تهران –به تو گفتم کسی را از اولیای خدا می شناسم  و می توانم از او برایت "حرزی" قوی یگیرم تا همراهت باشد و حافظت. تشکری کردی  و انگشترت را نشانم دادی و گفتی نه، ممنونم، یکی دارم که خیلی قوی است. خبر شهادتت را که شنیدم با خود گفتم شوق وصالت به شهادت چنان زیاد شده بود که "حرزی قوی" که می گفتی با خود داری هم، حریف نرفتنت نشد. در مسجد شاهد بودم به لحاظ امنیتی که سخت مراقب خودت بودی، سرت را پایین انداخته بودی تا دوربینها تو را به تصویر نکشند و هرازگاهی که چند لحظه سرت را بالا می آوردی و تا دیدی دوربین ها به دنبال شکارتصویر حضورت در مجلس هستند، فورا به حالت قبل برمی گشتی و به من می گفتی، رجایی ، به این  فیلمبردارها بگو از اینجا بروند و از من چیزی ضبط نکنند که آنها را خواستم و پیامت را گفتم که پذیرفتند واز آن نقطه فاصله گرفتند.

اکنون که با اشک این کلمات را نه تعظیم منزلت تو که برای تسلای دلم که عاشقت بود می نویسم پیام رهبری منتشر شد و در ایران سه روز عزای عمومی اعلام کرد، امری که کمتر برای بزرگانی در حد مراجع اتفاق افتاده است.

قاسم، چه عیشی دارند کوچ کنندگان ازاین خاکدان با دیدنت این چند ساعت وازاین پس وچه دلهایی که همیشه پس از توحسینیه ماتم شده وخواهدشد. تردید ندارم چشم ایران درسوگ توخواهد گریست و در سراسر کشور برای تو بزم ماتم برپا خواهد شد.

قاسم جان، اشک امانم نمی دهد چه اشک هایی که از این پس از دیده ها بر تو خواهد بارید.هرچه برایت قرآن می خوانم تا بدرقه رفتن سرخت باشد، قلبم آرام نمی شود. در فکر بی تابی آن انگشتر ومهرنمازی هستم که دیگر با تو نماز نخواهد خواند. ودست قطع شده ای که د رعزای حسین برسینه نخواهد خورد!

قاسم، ای مصداق اتمِ آیت« ومن المومنین رجال صدقوا ما عاهدواالله  علیه فمنهم من ینتظر وما بدلوا تبدیلا » ای شهید همیشه زنده، شهادت مبارکت باد که لایق آن بودی.

چه تشییعی از تو درتهران خواهد شد. تشییعی به یاد ماندنی و تاریخی از قدردانی مردم نسبت به  تو ای جوانمردی که درم ودینار و دلار و درهم نیاندوختی وسالها جان درطبق تقدیم نهاده بودی تا یار از تو بخرد و خرید.

به نیکوترین قیمت بهای اشک و محبت دل میلیونها مردم. درود برملت ایران  و مردم کرمان که همچون تو گوهری  وگوهرهایی را دردامان خود پرورانده وخواهد پرورد.

قاسم ای مرد بی پایان، ازاین پس تاریخ ایران واسلام ازتو بسیارخواهند گفت.

نمی دانی با این همه دل چه کردی با ناگهان رفتنت.

کاش مزارت درحرم محبوب ومرادت امام، باشد!

داغدار همیشه تو. رجایی

  تعداد بازديدها: 1006
   


 



این مطلب از نشانی زیر دریافت شده است:
http://fajr57.ir/?id=85071
تمامي حقوق براي هیئت انصارالخميني محفوظ است.