تاريخ انتشار: 09 بهمن 1398 ساعت 23:52:04
۹ بهمن ۵۷

* مثل اکثر روزهای ۵۷ با گروهی از مردم همراه و در قالب راهپیمایی به سمت سه راه آذری و میدان آزادی حرکت کردیم . سپس با موجی از جمعیت برای پشتیبانی از تحصن روحانیون و اساتید دانشگاه در مسجد دانشگاه تهران عازم میدان انقلاب و دانشگاه تهران شدیم.
* پس از اقامه نماز و کمی استراحت حدود ساعت ۱۵ مجددا با گروهی به سمت میدان آزادی حرکت کردم . مقابل مسجد صاحب الزمان خیابان بهبودی با شنیدن صدای رگبار و تیراندازی متوقف و به سرعت سمت میدان انقلاب برگشتم . نیروهای ستاد ژاندارمری در خیابان مستقر و به سمت معترضین شلیک می کردند.
* مقابل نیروهای ژاندارم رفت و برگشت داشتیم تعدادی تلاش می کردیم برای جمع آوری اشیاء قابل اشتعال و با حفظ آتش از آثار آزار دهنده گازهای اشک آور پرتابی بکاهیم . مقابل درب اصلی دانشگاه تهران تا میدان انقلاب تحرک داشتم بارها برای فرار از تیراندازی و کتک باتوم به داخل دانشگاه پناه برده و با عقب نشینی ژاندارم ها به خیابان و میدان انقلاب باز می گشتم.
* زمان بازگشت و استقرار ژاندارم ها مقابل ستاد حوضچه های خالی میدان انقلاب جان پناه مناسبی برای نشستن بود . نزدیک غروب تیراندازی شدت گرفت.   در حوضچه مقابل خیابان کارگر جنوبی نیم خیز نشسته بودم که در ۱۴ سالگی شاهد شهادت جوان کنار دست بودم . جوانی که دقیقا کنار دستم بر اثر اصابت تیر مستقیم ژ۳ به سر به شهادت رسید . لحظاتی طول کشید تا از حالت شوک خارج شوم.
* جوانان با شجاعتی دیدنی از زوایای مختلف میدان و خیابان های فرعی نیروهای ژاندارم را با پرتاب کوکتل های آتش زا مورد حمله قرار می دادند . جوانی اتوبوس واحد در حال اشتعال را از انقلاب به سمت صف ژاندارم ها هدایت کرد . جوانی از شبکه نمای ساختمان سینما بالا رفته و از پشت بام کوکتل هایی را به سمت ژاندارم ها پرتاب کرد . شبی بسیار پر التهاب با شهدا و زخمی های بسیار بود . بسیاری از تصاویر تکراری هر ساله مربوط به درگیری های انقلاب توسط تلویزیون به حوادث روز و شب ۹بهمن۵۷ میدان انقلاب و دانشگاه تهران باز می گردد.
* فرار سه سرباز را هرگز فراموش نمی کنم که از میدان انقلاب به سمت خیابان جمالزاده دویدند .  سرباز اول با شلیک افسر ژاندارم به شهادت رسید . سرباز دوم وارد کوچه بن بست شد و متاسفانه از شدت ترس از ژاندارم ها خودکشی کرد . اما سرباز سوم به جمعیت رسید و در حین دویدن با کمک مردم لباس ها را تعویض و در بین مردم رها شد.
* حدود ساعت ۹ شب و با مشاهده اشک های مادری به خاطر آوردم که بی اطلاع خانواده از ۸ صبح از خانه خارج شده ام سرمای شدید ، گرسنگی و خستگی و حتی خواب آلوده نمی دانستم مسافت انقلاب تا میدان فلاح را چگونه باید با پای پیاده طی کنم بهرحال حدود ساعت ۲۳ در نهایت خستگی به محل رسیدم.
* از آنجایی که از اوایل سال ۵۷ و به دلیل اشتغال در بازار بزرگ تهران و همراهی برادران در بسیاری از تجمعات و درگیری ها حضور داشته و روزهایی مثل ۱۶ و ۱۷ شهریور و ۱۳ آبان را تجربه کرده بودم ، طبیعتا بچه های کوچه ، دوستان و همسایه ها نگران و مضطرب منتظر خبری از من بودند ، با تصور اینکه در درگیری های آن روز آسیب دیده باشم ، همه در کوچه و خیابان چشم انتظار بودند . انتظاری که با دیدنم به شادی تبدیل می شد.
* ۹بهمن۵۷ ستاد ژاندارمری به دست نیروهای انقلاب نیافتاد . اما تحصن دانشگاه تهران ، تجمع گسترده مردم و درگیری های آنروز و شب و قطعا تعداد بسیار زیاد شهدا و مجروحان ، دولت بختیار را ناچار به عقب نشینی و اعلام بازگشایی فرودگاه مهرآباد به روی پرواز امام خمینی (س) کرد.
* امام خمینی با ایستادگی مردم و عقب نشینی سنگین دولت ، بالاخره در اولین ساعات روز ۱۲ بهمن به ایران بازگشته و پرواز انقلاب در فرودگاه مهرآباد به زمین نشست تا ایران شاهد شکل گیری بزرگترین استقبال تاریخ مردمی مصمم از رهبری آزاده و خدمتگذار باشد.

  تعداد بازديدها: 2994
   


 



این مطلب از نشانی زیر دریافت شده است:
http://fajr57.ir/?id=85348
تمامي حقوق براي هیئت انصارالخميني محفوظ است.