تاريخ انتشار: 14 ارديبهشت 1400 ساعت 01:55:38
شیعه علی علیه‌السلام در اندیشه امام خمینی (ره)

من گاهی فکر می‌کنم که ما با چه شباهتی می‌توانیم دعوی کنیم که شیعه آن بزرگوار هستیم. اگر متفکرین، نویسنده‌ها، کسانی که اطلاعات زیاد دارند، ابعاد معنوی و مادی و جهات دیگرش را ملاحظه کنند، بررسی کنند ابعادی که آن بزرگوار داشته است از اوایل سنین تا وقتی که به شهادت رسید و بررسی کنند که ما چطور می‌توانیم ادعا کنیم که ما شیعه این بزرگوار هستیم. باید همه و همه کسانی که دعوی تشیع می‌کنند - الّا معدود قلیلی که در صدر اسلام مثل ائمه هدی ‌بودند - ما اظهار عجز کنیم که نمی‌توانیم... در بُعد معارف، کسی که ادعیه حضرت را ملاحظه کرده باشد و نهج‌البلاغه را بررسی کرده باشد، می‌داند که پایه‌اش روی چه پایه‌ای هست؛ یعنی، آن که معارف قرآن را فهمیده است این بزرگوار است و کسانی که مورد تعلیم او بودند مثل ائمه هدی‌. دعوی معارف خیلی آسان است که شعری انسان بگوید، نثری بگوید و ادعا کند که ما دارای چه معارفی هستیم، این آسان است، دعوی هم خیلی کرده‌اند. اما واقعیت مطلب چطوری است؟ آنی که به حسب واقع هست و ما بخواهیم وجداناً آن را بیابیم، وقتی درست درحال خودمان دقت بکنیم نمی‌توانیم پیدا کنیم یک شباهتی ما بین خودمان و او. آن عشقی که مولا به خدای تبارک و تعالی داشته است که در دعای کمیل عرض می‌کند که «من فرضاً جهنم را بتوانم تحمل کنم ولی چطور فراق تو را تحمل کنم»، این را می‌شود یک کسی شعر بگوید؛ یکی کسی نثر بگوید، یکی خطابه بخواند و بگوید چه. اما واقعیت این‌طور است؟ ماها این‌طور هستیم؟ امثال ماها این بودند که اصلش پیششان فراق از حق تعالی مطرح بوده است؟ فراق به قدری که به آتش جهنم، آتش جهنم غیر از این آتشهاست؛ آتش جهنم قلب را هم می‌سوزاند؛ یعنی، قلب معنوی را می‌سوزاند، علاوه بر اینکه جسم را می‌سوزاند در قلب انسان هم هست، وارد می‌شود، قلب معنوی انسان را هم می‌سوزاند و ایشان می‌گویند «من فرضاً او را تحمل کنم اما فراق تو را چه کنم». این را هرکس پیش وجدان خودش حساب بکند که واقعاً از فراق حق تعالی تا حالا یک لحظه شده است که تاثر پیدا کند که من فراق دارم از حق تعالی؟ اینها، ادعاهایش خیلی آسان است، خیلی از دراویش ادعا کردند، خیلی از کسانی که اهل معرفت‌اند ادعا کردند، اما واقعیت را انسان وقتی حساب بکند، مسئله این نیست.
یکی از چیزهای عادی آنها در نهج‌البلاغه هست، در روایات دیگر هم از سایر ائمه هست، این یک مقام عادی است نه یک مقام بالایی است که حضرت امیر می‌فرماید، دیگران هم همین‌طور که عبادت سه جور است: یکی عبادت کسانی است که مثل عبید(1) می‌ترسند و عبادت می‌کنند. یکی عبادت کسانی است که برای طمع و برای بهشت و این طور چیزها عبادت می‌کنند. این دو تا عبادت یکی‌اش مال اجَرا(2) هست یکی هم مال‌عبید، اما عبادت سوم که هست که عبادتش را می‌کنیم، برای محبتی است که به خدا داریم.(3) شما حساب کنید که اگر برای ما وعده قطعی برسد که جهنمی نیستید شما و همه بهشتی هستید، همه در بهشت جاویدانند و جهنم هم درهایش برای شما بسته است، آن وقت عبادت خدا را هم می‌کردید باز؟ یا بگویند برای محبت من عبادت کنید، شما در خودتان می‌دیدید این را که محبت خدا شما را وادار کند به عبادت؛ نه خوف، نه رجا، نه جهات نفسانی. عرض کردم که این ادعاها را می‌شود کرد که من بگویم من هم محبت دارم، امّا ما محبتی نداریم به خدا، هر چی هست حب نفس است، هر چی هست مال خودمان است. تا حالا یک قدم از نفس، از مدارج نفسانی ما بیرون نرفتیم؛ یعنی، آن قدم اولی هم که اهل سیر می‌گویند که یقظه است، ما باز بیدار نشده‌ایم، خِدر(4) طبیعت در ما الآن هم هست و تا آخر هم شاید باشد، مگر خدا یک عنایتی بفرماید.
در جهت عبادت او، در جهت معارف او، که اینها را نمی‌توانیم حالا ما همه‌اش را ذکر کنیم، در جهت زهد آن ترتیب، آن ترتیبی که بعد از اینی که همه وسایل برایش فراهم است باز از نان و نمک و یک چیز مختصر تجاوز نمی‌کند. در قضیه بیت‌المال آن‌طور است که خوب دیدید، تاریخ را دیدید که وقتی که صحبت دیگری می‌شود چراغ را خاموش می‌کند. اینها یک قصه‌هایی است که ما می‌شنویم، یک واقعیت است و لیکن پیش ما یک قصه است؛ ما نیستیم این‌طور. (صحیفه امام، ج20، صص20 تا 22)
1- بندگان و بردگان.
2- اجیرشدگان، آنانکه برای مزد کار می‌کنند.
3- نهج‌البلاغه، کلمات 229 و اصول کافی، ج2، ص84، ح5.
4- پرده.

*جمهوری اسلامی

  تعداد بازديدها: 1399
   


 



این مطلب از نشانی زیر دریافت شده است:
http://fajr57.ir/?id=89463
تمامي حقوق براي هیئت انصارالخميني محفوظ است.