تاريخ انتشار: 29 آبان 1401 ساعت 23:06:50
خسران غیرقابل جبران

به قدرت رسیدن دوباره بنیامین نتانیاهو در سرزمین‌های اشغالی فلسطین و پیروزی نسبی حزب جمهوریخواه در انتخابات کنگره آمریکا، به معنای تغییر یافتن موازنه قدرت در وزن‌کشی‌های بین‌المللی است. اولین عارضه منفی این تغییر موازنه، کشیده شدن سیاست جهانی به سوی افراط است.
این احتمال هم وجود دارد که بار دیگر دونالد ترامپ به کاخ ریاست جمهوری آمریکا راه یابد و دیپلماسی ترامپیسم، که دیپلماسی گسست در تمام زمینه‌ها و گرایش به مسلط ساختن الیگارشی سیاسی بر جهان است، به عنوان خط‌مشی سیاسی رایج در جهان، با رویکردی پوپولیستی جان بگیرد. این، خطرناک‌ترین اتفاقی است که می‌تواند در این مقطع از تاریخ جهان رخ دهد. آنچه بر نگرانی‌ها در این زمینه می‌افزاید و احتمال جان گرفتن دیپلماسی ترامپیسم را قوت می‌بخشد ضعف شدید رقبای آمریکا در سطح بین‌الملل از یکطرف و نفوذ رژیم صهیونیستی در کشورهای عرب از طرف دیگر است. روسیه با گرفتار شدن در جنگ اوکراین، بنیه خود را تحلیل برده و با این اشتباه استراتژیک، کارائی خود را در زمینه‌های سیاسی، اقتصادی و نظامی به پائین‌ترین میزان رسانده است. چین هم با اینکه از نظر اقتصادی در حال رشد است ولی اکنون در حال خرج کردن توان خود بر سر ماجرای تایوان است. رژیم صهیونیستی، با سیاست شرورانه دونالد ترامپ و کمک او به نتانیاهو در زمانی که هردو در قدرت بودند، توانست با اجرائی کردن پیمان ابراهیم، بخش قابل ملاحظه‌ای از جهان عرب را تحت نفوذ خود درآورد و حتی بر مناطق استراتژیک و حساس یمن به ویژه گلوگاه‌های دریائی مسلط شود. اگر بار دیگر دونالد ترامپ و نتانیاهو همزمان در آمریکا و اسرائیل قدرت را در دست داشته باشند، طبیعی است که دور جدیدی از تسلط الیگارشی سیاسی بر جهان پدیدار خواهد شد.
ویژگی این الیگارشی سیاسی اینست که این‌بار سردمداران آن، تقریباً بدون رقیب هستند. علاوه بر ضعف رقبای جهانی سردمداران این الیگارشی سیاسی، نوعی عصیان‌زدگی نیز در بسیاری از کشورها وجود دارد که می‌تواند زمینه‌ساز رشد سریع آن شود و جهان را در مسیری قرار دهد که بنیان‌های اخلاقی و دموکراسی را بشدت با خطر نابودی مواجه کند.
خاورمیانه بطور عام و ایران بطور خاص، بارزترین هدف تهاجم الیگارشی سیاسی ترامپ و نتانیاهو خواهند بود. خاورمیانه بشدت ملتهب است و برنامه اینست که ایران نیز ناامن و ملتهب شود و در معرض بی‌ثباتی قرار گیرد. اگر این نقشه بدون برخورد با مانع به اجرا درآید، الیگارشی سیاسی در حال وقوع، می‌تواند در این منطقه به اهداف شوم خود دست یابد. بنابراین، مسئولان ایرانی باید با درک شرایط حساس در حال وقوع، کاری کنند که راه بر این سیل ویرانگر بسته شود. آنچه می‌تواند مانع ویرانگری این سیل باشد، قدرت مردمی است.
در ادبیات سیاسی معمولاً قدرت را به توانائی نظامی و دفاعی تفسیر می‌کنند. قطعاً برای هر کشوری توانائی نظامی و دفاعی لازم است، ولی این قدرت وقتی کارائی خواهد داشت که از پشتوانه مردمی برخوردار باشد. نظام جمهوری اسلامی توسط مردم به وجود آمد، با پشتوانه مردمی ادامه حیات داد و از این پس نیز به پشتوانه مردمی برای باقی ماندن نیازمند است. برخورداری از قدرت نظامی و دفاعی برای بازدارندگی لازم است و هر روز نیز باید پیشرفته‌تر شود ولی در کنار آن، دولت باید به نیازهای مردم برای خوب زندگی کردن اعم از اقتصادی، سیاسی، اجتماعی و فرهنگی نیز اهتمام ورزد و کاری کند که عموم مردم از شرایط زندگی مادی و معنوی راضی باشند. برای تامین این نیازها ایجاد تغییرات بنیادین در سیاست‌های کلان خارجی و داخلی، امری ضروری است. از فرصتی که تا آغاز دوران جدید الیگارشی سیاسی باقی مانده است، باید برای ایجاد این تغییرات استفاده شود تا زمینه‌های نارضایتی از بین برود و پشتوانه مردمی نظام جمهوری اسلامی حفظ و حتی تقویت شود. سرسخت ‌ماندن در برابر درخواست تغییرات، نه‌تنها مشکلی را حل نخواهد کرد بلکه نوعی کمک به سردمداران الیگارشی سیاسی برای پیشبرد اهداف شومشان در منطقه و مزاحمت‌های بیشتر برای ملت ایران است. مسئولان نظام جمهوری اسلامی در مقطع کنونی از تاریخ، مسئولیت بزرگی برعهده دارند که غفلت از آن، عوارض منفی و خسران غیرقابل جبرانی خواهد داشت.

*جمهوری اسلامی

  تعداد بازديدها: 475
   


 



این مطلب از نشانی زیر دریافت شده است:
http://fajr57.ir/?id=94643
تمامي حقوق براي هیئت انصارالخميني محفوظ است.